مشکل از منه یعنیییییی😐😐😐😐

کسی هست حرف بزنیم. حالم خیلی بده

همسرم و خونوادش برا عروس خیلی محدود گرن  و همسرم خیلی بیشتر همراه این تفکر چرت هست
 مثلا من حق ندارم درس بخونم حق ندارم رانندگی کنم حق ندارم کسی رو دعوت کنم حق ندارم تنهایی تا سر کوچه برم حتی اگه اتفاقی افتاده باشه حق ندارم پول خرج کنم خودش دوسال یه بار یه بلوزی مانتویی میگیره برام چوری که الان دوساله یه شلوار راحتی هم برام نگرفته. کلا پول نمیده بهم پس انداز کنم. میگه من که برات همه چیز میخرم پول برا چیته. حق ندارم چیزی بخوام . کلاسی باشگاهی حتی الان ۶ ساله ارایشگاه ندیدم به خودم. مانتو ها و لباسام تحت نطر اونه همگی گشاااد و بلنددد که برا یه ادم دومتر هنوز بلنده و برا یه ادم صد کیلویی گشاد. حق ندارم حتی ابرو بردارم یا موهامو کوتاه کنم یا مدل بدم یا لاک بزنم. حق ندارم اهنگ گوش بدم. عروسی برم یا حتی عزا و عیادت مریض.  حتی حق نت هم ندارم (اینم دزدکی خواهرم برام شارژ میزنه)الان دوماهه یه شارژم برام نخریده قبلنا ماهی یه بار یه شارژ ۱۰ تومنی و بس خلاصه بگم ۲هزار سال پیش هم برده ها شرایطشون از من خیلی بهتر بود

یه دختر ۳ ساله دارم

 نمیاد مشاوره میگه زن رو پر رو میکنه نمیزاره برم. . اوففف 

 الان میگن تو محبت نداری بهش برا همینه . خب من باید دلم خوش باشه که محبت کنم فک نمیکنم هیچ اعدامی عاشق جلادش باشه من الان ۷ ماهه باهمسرم در حد سلام کردن حرف میزنیم. هفته ای یه بارم میرم خونه پدرم. مهمونی و تفریح و بیرون و بازار هم ندارم. . من چرا باید شاد باشم همسرم میگه میرم خونه از بس ساکته و افسرده حالم بد میشه خب من چرا باید حتی بخندم. دلیلی نمیبینم از هر طرف در عدابم. چرا باید به خودم برسم ولی هرچیزی برا من ممنوعه. بخدا که خونوادش ازهمه آزادترن . دختراشون ماشین دارن تنهایی میرن میان تفریح و همه چی ولی پن دوساله حتی یه روسری نخریده برام. چند ماهه منم خونه پدرش نمیرم باهاش حرف نمیزنم حتی نگاشم نمیکنم نمیدونم اخرین بار کی صورتشو دیدم.حالم بده و همه منو مقصر میدونن میگن سردی.. ادمی هست تو این شرایط گرم باشه؟؟؟؟ 

سختیش اینجاست منو مقصر میدونه میگه ۷ سال عمرم باتو تلف شد حیف.

ازم جداشو متنفرم ازت. و من فقط نگاش کردمو به عذابی که کشیدم فک کردم و گفتم قبوله جداشیم