2777
2789
عنوان

▪️از من به من برای روزهای سخت▪️

38 بازدید | 0 پست

داستان زندگی دقیقا از همون جایی شروع میشه که دیگه برات پفک نمکی مینو،پاکن رنگی،خودکار اکلیلی..هیچ جذابیتی نداره


داستان دقیقا از جایی شروع میشه که دیگه حوصله تحمیل عقایدت نداری 

دیگه نظر بقیه برات اهمیت نداره

 دیگه بحث کردن با آدم بیشعور برات نا متعارفه..

روزهایی زیادیه که از غمام مینویسم گاهی شاید ماه ها برام روتین بود البته روزای خوبم هیچوقت روی یک کاغذ یا حتی توی سیو مسیجام ثبت نمیشد سعی می‌کردم نهایتا ازش لذت ببرم..

و اما گذشت روزای ید گذشت جاشو به روزای بدتر داد

شرایط هر روز بدتر از روز قبل 

پناه من هر روز از روز قبل بالشتش بیشتر خیس می‌شد لکه های روش بیشتر...

 تنها پناه اون روزام تختم بود کسی که با آغوش گرم بغلم می‌کرد و درنهایت منو می خوابوند 

خیلی شبا بجای ناز کردن یک پناه یک تکیه گاه

یا حتی یک مادر 

تختم نوازش میکردم...

قدم بزن و زمزمه کن:(قاصدک خبر بیار یه روز خوب تو راهههه):


Pena:

اگرقراراست‌سقوط‌کنی،سقوط‌کن؛آنکه‌خواهی‌شد،توراخواهدگرفت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792