2777
2789
عنوان

خانمایی ک شهر دور ازدواج کردید چند وقت به چند وقت میرید خونه مادرتون

| مشاهده متن کامل بحث + 648 بازدید | 28 پست
نه تو تابستاتون دو ماه یه بار یک هفته اینجوریا میمونه ولی تو مدارس ماهی یه بار جمعه و پنج شنبه ها می ...

خیلی خوبه پس بنظرم مزاحمتی براتون نداره. هوای خودشو بچه هاشو داشته باشین

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

۴۵ دیقه فاصله ماهی سه روز گاهی ۱ روز میمونم 

ایمان صفا یجا نوشته بود:کیا  یه شب که اعصابت خورد بود و بد حرف زدی لال بودن و بخاطرت  هیچی نگفتن ؟همونارو نگهه دار!((و من تورو نگه داشتم تا ابد)) یه دختر دارم شااه نداره صورتی داره ماه نداره  آوینای قشنگممم دختر خوش صحبت مامان کلییی آرزوهای قشنگ برات دارم بزرگ شو و قد بکش ما قراره آینده تورو باهم بسازیم دوست دارم قلب مادر♥️

وای یکی را می‌شناسیم عروس یک شهر دیگه شده، یعنی اگر یک هفته با شوهرش بود، دوماه میره خونه مامانش، واقعا برام عجیب بود 9 ماه حاملگی ش کلا شهر مامانش بود، الان هم بچه داره، بازم همش پاش به راهه، هیچ موقع کنار شوهرش نیست، 

والا من حدودا ۵ ساعت فاصلست خونم با شهرمون یعنی من یه استان دیگه خانواده شوهر و خانواده خودم یه استان دیگه تو یه شهرن چند ماهی یک بار میرم وقتی میرم خانواده شوهرم انتظار دارن اصلا خونه بابام نرم یا رفتم بیشتر از دو روز نمونم وگرنه قهر میکنن باهام و باهام سرد برخورد میکنن شوهرم موافق این کارشون نیست و به من میگه هر چقدر خواستی بمون اونجا چون حق خانوادته ولی این کارشون رو اعصابمه چون وقتی رفتم خونه بابام و اومدم باهام حرف نمیزنن خانواده شوهرم هم فامیل نزدیکمون هستن

والا من حدودا ۵ ساعت فاصلست خونم با شهرمون یعنی من یه استان دیگه خانواده شوهر و خانواده خودم یه استا ...

تازه داریم همون استان خودمون خونه ساخت میکنیم خودم میرم برای کارگرام آشپزی میکنم بعد یک روز که فقط صبحونه کارگرام میخواستن و نهار نمیخواستن گفتم حتما خوار شوهرم خودش صبحانه درست می‌کنه براشون آخه دو تا کارگر بودن رفتم شبش خونه بابا صبح برگشتم تا برگشتم دیر شده بود و خودشون صبحانه دادن کارگرام ولی وقتی رسیدم رک بهم گفتن میموندی به کارگرات صبحونه می‌دادی ما نمیتونیم خواهرم میگه بیا خودم آشپزی میکنم براشون نیازی نیست به تو هم خودم همه کارشون را میکنم ولی نمیزارن غذا بدم خواهرم درست کنه میگه نه خودمون درست میکنیم 😐

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  15 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش