چندسال پیش تو دانشگاه با یکی رل بودم نزدیک یه سال باهم بودیم بعدش کات شد دیگه حرف نمیزدیم باهم الان از پارسال سریه ماجرایی چندبار چت کردیم الان گیرداده ک جدی کنیم رابطه ولی دیروز یه حرفی زد خیلی ناراحت شدم تو پیام تایپ میکنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دیشب داشتیم چت میکردیم داداششم قراره ازدواج کنه بعد من پرسیدم با کی قراره ازدواج کنه و چندسالشه فلان یهو برگشت بمگفت قرار نیست تو همه چی خانواده ما دخالت کنی که واقعا ۲دلم شدم سر این موضوع تو این چند هفته قرار بود بیان خاستگاری