سلام دوستان وقت بخیر من سه ساله با یکی تو رابطه م منتظرن درس من تموم شه که رابطه رو رسمی کنیم همه ی خانواده ی دو طرف هم در جریانن حتی پدر ها
طرف هم شرایطش خوبه ..اوایل رابطه رفتارای عادی ای داشت گاهی یهویی عصبی میشد ولی طوری نبود که ادم شک کنه
تا اینکه وارد اوایل سال دوم رابطه شدیم یهویی سر یه چیزای الکی دعوا راه مینداخت و تا گریه نمی کردم و گندشو درنمیاورد تموم نمی کرد دعوا رو
یا یه روز خیلی دوسم داشت و حوصلمو داشت یه روز بعدش انگار دشمن خونیش بودم و بی خبر میشد و بهم نه زنگ میزد نه چیزی...
کلا خیلی برای رابطه تلاش کردم...
همیشه کوتاه اومدم .ولی هفته ی قبل یه سفر مجردی برام پیش اومد با دوستام و روژ اولش با اینکه راضی بود باهام دعوا کرد گفتم چرا از صبح بی خبری الان ۸ و نیم شبه جنگ و دعوا راه انداخت که من حوصلتو ندارم و فلان
قول اصلاح داده بود که باهام بد رفتاری نکنه ولی این سری بازم قولشو شکست همون روز که حرف زدیم دیگه نه پیام داد نه زنگ زد و من با گریه گوشی رو قطع کزدم وانتظار داشتم احوال پرسی کنه...ولی دریغ از یه تماس کوچیک
دیروز از سفر اومدم و امروز زنگ زدم بهش
ادامه ش تایپ شده ست بیاین بزارم