2777
2789

سلام دوستان وقت بخیر من سه ساله با یکی تو رابطه م منتظرن درس من تموم شه که رابطه رو رسمی کنیم همه ی خانواده ی دو طرف هم در جریانن حتی پدر ها

طرف هم شرایطش خوبه ..اوایل رابطه رفتارای عادی ای داشت گاهی یهویی عصبی میشد ولی طوری نبود که ادم شک کنه

تا اینکه وارد اوایل سال دوم رابطه شدیم یهویی سر یه چیزای الکی دعوا راه مینداخت و تا گریه نمی کردم و گندشو درنمیاورد تموم نمی کرد دعوا رو

یا یه روز خیلی دوسم داشت و حوصلمو داشت یه روز بعدش انگار دشمن خونیش بودم و بی خبر میشد و بهم نه زنگ میزد نه چیزی...

کلا خیلی برای رابطه تلاش کردم...

همیشه کوتاه اومدم .ولی هفته ی قبل یه سفر مجردی برام پیش اومد با دوستام و روژ اولش با اینکه راضی بود باهام دعوا کرد گفتم چرا از صبح بی خبری الان ۸ و نیم شبه جنگ و دعوا راه انداخت که من حوصلتو ندارم و فلان

قول اصلاح داده بود که باهام بد رفتاری نکنه ولی این سری بازم قولشو شکست همون روز که حرف زدیم دیگه نه پیام داد نه زنگ زد و من با گریه گوشی رو قطع کزدم و‌انتظار داشتم احوال پرسی کنه...ولی دریغ از یه تماس کوچیک

دیروز از سفر اومدم و امروز زنگ زدم بهش

ادامه ش تایپ شده ست بیاین بزارم

به خودت می آیی و‌می بینی بیشتر از چیزی که انتظارش را داشتی دوام آوردی💚✨🦋

گفتم چی شده مگه چی بهت گفتم؟؟ فقط گفتم یه احوالپرسی ساده نکردی یهویی دعوا راه انداختی

گفت ناراحتم گفتم بگو چته قایم نکن گقت اون روز که برای اندوسکوپی رفتم گفتن معدت افتضاحه همه ش زخمه و ریشه ی عصبی داره منو ارجاع دادن به روانشناس بیمارستان و از اونحا هم به یه روانشناس خصوصی.

اون اقا ازم تست و مصاحبه گرفت و گفت باید که بستری بشی و من از چند روز قبل قرص میخورم واسه همینه که خانوادم اومدن پیشم مونده این دو هفته رو(یه شهر دیگه کار می کنه و خانواده ش شهر منن)

مامانش گفته بود نمیزاریم بستری بشی چون شغلت رو که این همه زحمت کشیدی از دست میدی(کارمند بانکه) از دکتر درخواست کردند با قرص کنترلش کنن

ادامه ش تایپ شده ت الان میژارم

به خودت می آیی و‌می بینی بیشتر از چیزی که انتظارش را داشتی دوام آوردی💚✨🦋

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دیگه گفت این حالت ارثی داره چون پدرشم از این مشکل رنج میبره اوایل رابطه مال پدرش رو‌کفته بود که پدرم اگه بچه بودم مادرم رو خیلی اذیت می کرد

میگفت اینارو بهت نکفتم ولی الان میگم که بدونی شرایطمو میگفت از مدرسه میومدم می دیدم مامانم همه ی صورتش خونیه دیدم بابام همین طوری عصبی از خونه اومده زده با دسته ی جاروبرقی تو سر مامانم و ما دوسه هفته مهمونی نمی رفتیم که کسی صورت مامانم رو نبینه ولی پدرش بعد از دختر کوچیکشون الان بهتره

همه ی این هارو با بغض و گریه میگفت

گفت تنهام نذار گفتم تنهات نذاشتم ولی کاش از اول باهام صادق بودی که این مشکلات رو داری میکفت از ۱۷ سالگی این مشکلات عصبی رو دارم...

دیگه گفتم واقعا از وقتی باهات وارد رابطه شدم روم اثر گذاشتی افسرده شدم میگفت قول میدم خوب شم ولی قبول نکردم گفتم واقعا خیلی اذیتم کردی این سه سال

ادامه ش رو تایپ کردم میزارم

به خودت می آیی و‌می بینی بیشتر از چیزی که انتظارش را داشتی دوام آوردی💚✨🦋

با ادم سالم ازدواج میکنن،  کم میارن. 

تو میخوای باادمی که حالت نرمال نداره ازدواج کنی؟ 

اگر عاقلانه به قضیه بخوای نگاه کنی،  یک روز هم نباید ادامه بدی. 

با پزشکش صحبت کن.  ببین اگر قضیه اش جدی هست،  ادامه نده. 

 اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانه‌داری این نیست. خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است. دیدار رهبر انقلاب با اقشار مختلف بانوان. 14دی1401

شاید به خاطر معده اش بستری میکننوالا کارمند بانک خیلی با مردم سرو کار داره اگه اینقدر عصبیه اونجا دو ...

هر روز جنگ داره 

چند بار مشتزیا واسش پلیس خبر کردن

به خودت می آیی و‌می بینی بیشتر از چیزی که انتظارش را داشتی دوام آوردی💚✨🦋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز