الان میخوام برم سرکار بعد طلاق ،برادر و خواهرام میگن چرا تو اون مدت ها نرفتی حالا مامان مریض شده میخوای بری
من که نمیتونم همیشه بمونم که نمیتونم کاری نکنم که
خدایا اومدم از به زندگی نجات پیدا کنم حالا ببین به کجا رسیدم
میخوام خودمو از بین ببرم دیگه دلم به هیچی این دنیا خوش نیست