ببین دوست گلم..دیگه شوهرت هرچی داره ،اعم از خونه،ماشین ،زمین،باغ ،ویلا،پول تو بانک،اصلا کل سرمایشو میزنه به اسم خانوادش...من تجربشودارم..منم سر یک موضوعی ۳ روز قهر کردم رفتم خونه ی مادرم.من ۴ تا بچه دارم قصد برگشت داشتم،نمیخاستم طلاق بگیرم.میخاستم ی کم تحت فشار قرار بگیره..سختی بکشه،کلا به خودش میاد ی خونه بگیره ومارو از اینجا ببره....بعد ۲۱ سال مستقل شیم...خواهرم ،تو این ۳ روز خانوادش بهش یاددادن،نکنه مهریشو بزاره اجرا...همه مالو اموالتو بزن به اسم ما.... شوهرم هم اینکارو کرد..از بس که پدر شوهر و مادر شوهرم روباه صفتن..با خوشی اومدن دنبال من.وقتی اومدم بعد از یکهفته متوجه شدم..الان من تو زندگی مترسک سر جالیزم...مشکل من شوهرم نیست خانوادشن که نمیزارن ما مستقل بشیم...وگرنه از نظر خرج خودم و خونه و بچها اصلا مشکل ندارم..هرچقدر پول بخام به کارتم میریزه..کار نداره چقدر خرج میکنم.الان اگه خدایی نکرده یک اتفاقی برای شوهرم بیوفته،بنظرت چیزی بما تعلق میگیره؟بعد همچین آدمهایی که اینکارو با زندگی من کردن،میان در نبود شوهر حق ما رو میدن؟منکه فکر نکنم....واگذارشون کردم بخدا...تو مسجد نشستم نفرینشون کردم..گفتم خدایا تا من هستم مکافات عملشون بهشون نشون بده.....حالا شوهرم میگه. ،بیا بریم دادگاه مهریتو ببخش..تا من مالو اموالمو از اینا پس بگیرم......موندم وسط بخاطر بچهام دارم با لبخند زندگی میکنم..ولی نمیدونم.ی دستی بزنن من ببخشمش اونا ندن...گفتم اگه بیام ببخشم همونجا شرط میزارم که اول تو بگیری تا من ببخشم...فعلا که دارم زندگی میکنم
از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....