2777
2789
عنوان

چندماهه اومدم خونه ی پدرم

533 بازدید | 31 پست

باشوهرم اختلاف پیداکردیم ،منم وقتی اومدم خونه ی پدرم رفتم مهریه مواجراگذاشتم ،بعدشوهرم زنگ زدخودشوپشیمون نشون داد ،کلی حرفای قشنگ زد ،من مهریه مو ازاجرادرآوردم ،بعدچندماه بهونه آورد نزاشت برگردم خونه ،بعدش گفت اگه میخوای برگردی قبلش برودفترخونه مهریه توببخش جزده سکه تااجازه بدم برگردی.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وقتی میاین خونه پدر و به مرحله اجرا مهریه میرسید دیگه زنگ زد و پشیمون بود و گریه کرد و این حرفا نباید روتون اثربزاره

 نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز