باشوهرم اختلاف پیداکردیم ،منم وقتی اومدم خونه ی پدرم رفتم مهریه مواجراگذاشتم ،بعدشوهرم زنگ زدخودشوپشیمون نشون داد ،کلی حرفای قشنگ زد ،من مهریه مو ازاجرادرآوردم ،بعدچندماه بهونه آورد نزاشت برگردم خونه ،بعدش گفت اگه میخوای برگردی قبلش برودفترخونه مهریه توببخش جزده سکه تااجازه بدم برگردی.....
بگو زر نزن
همچین کاری نکنیاااا دیگه اونموقع هیچی تو دستت نمیمونهههه
قشنگ سرتو شیر مالیده الکی میگه گول نخور نبخش برو از اول اجرا بزار
عجب بابا اینومهریه هم استانی شده ها
برو دوباره اجارا بزار
نبخش ساده نباش اینقد بخشیدیم ک زندگیمون اینجوریه
چه پررو.فقط بخاطر مهریه باهات خوب شده
وقتی میاین خونه پدر و به مرحله اجرا مهریه میرسید دیگه زنگ زد و پشیمون بود و گریه کرد و این حرفا نباید روتون اثربزاره
امان ازین مردها
تورو نمیخاد گیرش پوله
هیچی نبخشی
هه
اگه دوستت داشت مهریه براش مهم نبود
حالا ببخشی دگه از هفت دولت آزاد تر میشه
عجب پیشنهادی داده یعنی به عقلت شک داره
منم خواستم یواشکی برم اینکاروانجام بدم ،خداروشکر به خانوادم گفتم ،اونانزاشتن اینکاروبکنم،تمام حرفاش دروغ بود فقط میخواست حق وحقوقمو نده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
