ما با خانواده پدریم ارتباطی نداریم به خاطر توهینی که به مامانم کردن و کوچیکش کردن بابامم اونهارو گذاشت کنار و با مامانم خیلی خوبه هیچ مشکلی ندارن تقریبا ۱۲ ساله
من از قطع رابطه کامل خوشم نمیاد دوست ندارم وقتی هم دیگه رو میبینیم معذب بشم واسه همین رابطم رو کم کردم مراسمات میرم ،مهمونی میرم ،اعیاد میرم ،ولی همینجوری الکی نمیرم بشینم خونشون ،بنظرم این بهتره دوری با رعایت احترام دو طرف
فقط اینو بهت بگم قطع رابطه کاملا اشتباهه و هیچ فایده ای ندارهمن خودم تجربه کردم رابطتو قطع نکن، کم ک ...
اگه حتی ماهی درحد نیم ساعت بریم و تو اون نیم ساعت بی احترامی کردن چی؟
همسر آدمم دفاع میکنه اما باز اونا بی احترامی میکنن.
تو قطع رابطه حداقل ذهنو روان آدم تو آرامشه حالا هرچقدر شوهر آدم بره بهشون سر بزنه مهم نیست
تو یک زنی ^_^..!زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده! مطالعه کن و آگاهی ات را بالا ببر... خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در یک خلوت دنج مهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد میکنی یادت باشد .."برای یک زن عزت نفس غوغا میکند"
من از قطع رابطه کامل خوشم نمیاد دوست ندارم وقتی هم دیگه رو میبینیم معذب بشم واسه همین رابطم رو کم کر ...
من مثل تو بودم اما بازم بی احترامی و زخم زبون داشتن
همسرمم هرچقدر دفاع میکنه و حرف میزنه فایده نداره
چیکار کنم به نظرت؟
تو یک زنی ^_^..!زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده! مطالعه کن و آگاهی ات را بالا ببر... خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در یک خلوت دنج مهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد میکنی یادت باشد .."برای یک زن عزت نفس غوغا میکند"
کاشکی منم با خانواده همسرم مشکل داشتم ولی مشکل من خیلی بدتره. من با خواهر برادرای خودم ارتباط ندارم، البته بخاطر همسرم نیست بخاطر توهینایی که به خودم کردن،و اینکه همیشه دنبال سو استفاده هستن، از خانواده خودم فقط با پدر و مادرم ارتباط دارم
خواهر برادرای همسرم بیشتر از خواهر برادرای خودم هوامو دارن
من از قطع رابطه کامل خوشم نمیاد دوست ندارم وقتی هم دیگه رو میبینیم معذب بشم واسه همین رابطم رو کم کر ...
ما کلا نمیریم ولی شوهرم رو زور کردم بره فک کردم دردشون فقط شوهرمه ولی نه اینا فقط نیش کنایه یه دروغایی میگن ادم شاخ درمیاره شوهرمم دید ادم نمیشن کلا گفت غلط کردن من برم خونشون
من مثل تو بودم اما بازم بی احترامی و زخم زبون داشتنهمسرمم هرچقدر دفاع میکنه و حرف میزنه فایده نداره ...
بی اهمیت بودن من چند روز پیش رفتم خونشون تولد پدرشوهرم بود کیک خریدیم بردیم ،فقط پدرشوهرم با من حرف میزنه ، دیگه هیچکس حتی جواب سلاممو ندادن ، کیک رو گذاشتم به پدرشوهرم تبریک گفتم ۱۰دقیقه نشستم برگشتم .