2777
2789
عنوان

نتیجه محبتام شد گریه الانم

109 بازدید | 8 پست

من متاهلم ۲۶ سالمه

بچه اول خانواده

دو تا خواهر ۲۲ و ۱۷ ساله دارم

یه داداش ۲۴ ساله دارم

چون مامانم کمرش دیسک داره هربار که میرم خونه پدرم کلی کار میکنم تو خونه نمیزارم بلندشه

خواهرام هم میشینن اصلا عین خیالشون نیست 

تو این چند سال همش اینطوری ادامه دادم خواهرام هم تا دلتون بخواد باهام دعوا کردن بهم بی احترامی کردن 

یعنی هربار رفتم خونه پدرم با دل شکسته برگشتم

تازگیا میرم داداشم جلو شوهرم میگه نرو خونت بزار شوهرت بره تو بمون کمک مامان کن 

خیلی خجالت میکشم پیش شوهرم😭

عنوان تاپیکت رو کاملا درک میکنم دقیقا من تو همین حالتم امشب خبری بهم رسید که واقعا شوکه شدم حق من این نبود بابت لطف و مهربونی که کردم انتظار نداشتم چنین خبری رو بشنوم ولی خب اینم میگذره فقط دایره اعتمادم به آدمها هر روز داره محدودتر میشه

عزیز دلم اولویت رو همسرت و زندگیت قرار بده خدای نکرده تو زندگیت مشکل پیش بیاد اون خواهر و برادر میان کمکت؟!

در حد اعتدال به مادرت به خانوادت رسیدگی کن نه بیشتر

زیادی لطف کردی الان دیگه وظیفه ت میدونن


پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بد عادتشون کردی ،خواهرات هم سنشون کم نیست که نتونن پخت و پز و کارای خونرو انجام بدن ،نرو یمدت خونشون

چقدرم دیر برم وضع همینه الان داغونم دارم از غصه دق میکنم

چقدرم دیر برم وضع همینه الان داغونم دارم از غصه دق میکنم

یه کلام بهشون بگو من زندگی خودمو دارم نمیتونم از زندگی و شوهرم بزنم بیام وظایف شما رو انجام بدم 

مادر من که فقط نیست مادر همگی ماست من وظیفه خودمو میدونم تا جاییکه شرایطم اجازه بده میام کمک همین

پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
عنوان تاپیکت رو کاملا درک میکنم دقیقا من تو همین حالتم امشب خبری بهم رسید که واقعا شوکه شدم حق من ای ...

بدجور وظیفه میدونن

مثلا تازه گچکاری خونشون تموم شده داداشم میگه وای میایی تمیز میکنی چقدر خسته میشی به حالت مسخره

مامانم در جواب گفت ن دو تا کوچیکه تمیز میکنن داداشمم گفت ن این یکی هم باید بیاد دیگه😭

یه کلام بهشون بگو من زندگی خودمو دارم نمیتونم از زندگی و شوهرم بزنم بیام وظایف شما رو انجام بدم مادر ...

تا حالا از این حرفا بهشون نگفتم ولی اینبار دیگه میگم 

بخدا من فقط بخاطر مامانم کار میکنم


بدجور وظیفه میدوننمثلا تازه گچکاری خونشون تموم شده داداشم میگه وای میایی تمیز میکنی چقدر خسته میشی ب ...

نرو بگو نمیتونم بیام خودم تو خونه کار دارم

دیگه این لطف رو تموم کن عذر میخوام ولی واقعا یه عده لایق لطف زیادی نیستند این موضوع امشب به من یکی که صد درصد ثابت شد

پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
نرو بگو نمیتونم بیام خودم تو خونه کار دارمدیگه این لطف رو تموم کن عذر میخوام ولی واقعا یه عده لایق ل ...

من به مادرم محبت میکنم البته که مامانم هم قدر دانه 

ولی این وسط خواهرا و برادرا به چشم حمالشون بهم نگاه میکنن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز