عروس قبلا دوتا کتاب رمان چاپ کرده بود کسی نخرید ..
ب جای کارکنه رو اشپزیش وخونه داری !
تاهم بش حرفی میزنی جواب میده
بعد این خانم زایمان کرده بود مادرم لطف کرده رفته کمکش .اتاقش تمیز کرده
دفتره گم شده سهوا
حالا دراومده ب داداشم گفته چرا دفترا قدیمی تو وبچه هام دور ننداخته .عمدی بوده چون مامانت از من میپرسید دفتر مال کیه وقتی میگفتم مال پسرت نگه می داشته
مادرمم زنگ زد داداشم گف زن تو از ما خوشش نمیاد هروقت میایم هربار ب یه بهونه ای دعوا راه میندازه .دفعه قبل هم بعد چن سال دوهفته رفتیم خونشون بحث راه انداخت که شما پشت سرم گفتین دستپختم بده