فقط ۵ ۶ سالم بود قشنگ یادمه چقدر بابام سر اینکه رفته بودم تو دریا لباسام بهم چسبیده بود و تا هتل باید پیاده میرفتیم بهم فحش داد، چقدر گریه کردم و از خودم خجالت میکشیدم تو اون سن. چقدر تو بچگی من اذیت کردن هنوز هم میکنن.
امروز هم سر رنگ لاک صورتی کمرنگ
به من میگه برو ببین این رنگ لاکها چه معنی میده، معنیهای بد میده رنگش والا من جز باربی گرل معنی دیگه نمیفهمم. میخواست من بزنه. منم والا صدام بالا نبردم منطقی بین جیغ و داد هاشون گفتم ۲۳ سالم، نمیخوام برای شماها زندگی کنم.
بهم میگه.ه برو پاک کن حالم بد میشه، شما دختر باشید حس بدی از پدرتون نمیگیرید؟ یعنی چی مثلا به من چشم داری الان با لاک صورتی کم رنگ
فقط کاش برم هیچ وقت نبینمشون فقط تلفنی/ دوری و دوستی بس که حالم بد میکنن.