سلام دوستان لطفا کمکم کنید تجربیاتتونو در اختیارم بزارید 🥺
من ۶ساله با آقایی در ارتباطم و میشناسمش کامل و خیلی معیارات همو داریم و فکرمون نزدیکه به هم . خواستگاری هم اومدن و الان اختلاف سر محل زندگی. چون از دو شهر متفاوتیم و ایشون شغلش و سرمایش و ... تو شهر خودشه و میگه باید اونجا زندگی کنیم تا بتونم برات آسایش و زندگی خوب تامین کنم اما من بااین که خیلی دوسش دارم احساس میکنم از خانوادم دور بشم افسردگی میگیرم
اینم بگم خانوادمم به من وابسته ان چون بچه اولم
اینم بگم که مثل اون نمیتونم پیدا کنم
خیلی همو دوست داریم
شرایط انتقالی از شغلشم نداره و کلی زمین و سرمایه داره اونجا
سرکار رفت بلاخره؟تو تاپیکات نوشته بودی
دعا کن برای ماهم
بروجايى كه نه خانواده خودت نه خانواده اون باشم
خانواده زيادنزديك باش براى زندگى ادم سم
اگه سنتون کم نیست ازدواج
همیشه که نمیشه با خانواده بود
نمیشه هر ماه رفت و آمد کنی؟
خانواده مگه واست نون و آب میشه؟؟
برو هر جایی که توش پول و خوشبختیه
حتی دورترین نقطه ی جهان
تو رابطه ای چطور ب خواستگارت فک میکنی
قید اون رابطه رو بزنی بهتره
ازدواج کن باهاش برو شهرش
ازدواج با عشق صد البته بهتره از نظرم
اگر دلتنگ خانواده شدی میای سر میزنی
اولش شاید سختت باشه ولی عادت میکنی
چجوری همدیگرو پیدا کردید؟
