بچها من امشب خوابیدم
تازه خوابم سنگین شده بود یک ان حس کردم دارم خفه میشم اب گلوم رفته بود تو مجاری تنفسی یعنی فک کنین ک یهو مغزم شک داد به بدنم
پاشدم ایستادم همینجور سرفه میکردم رسما داشتم خفه میشدم
بایام ک خوابش خیلی سنگینه از شدت سرفه های دیوانه وار من پاشد اومد اتاقم اومد زد پشتم
اینقدر سرفه کردم تا در نهایت راه تنفسیم باز شد
با اینکه اب خوردم پاشدم نشیتم
حالا بین سینه هام تا اول گلوم احساس درد داره انگاری ک زخم شده باشه ی همچین حسی
واقعا تا مرگ دو سه قدم فاصله داشتم
سرفه هامم هنوز ادامه داره انگاری گلوم زخم شده
کاشکی بیشتر حواسمون با کارای میکنیم باشه چون هر لحظه ممکنه ک پرواز کنیم به سمت خدا