داخل وضو خانه شدم یه خانم بسیار پوشیده و سن بالایی داشتن از بین اون همه خانم اومد سراغ من چهرش خیلی نورانی بود من ناخن کاشت داشتم گفت ناخنتو بردار حرصم گرفت الکی به دروغ گفتم من ایران زندگی نمیکنم خندید نه بدجور ولی بخدا انگار میدونست کلی حرف زد باهام گفت قرآن و برو خط به خط بخون و نماز ترک نکن الان نمیتونم بگم چقدر نورانی بود گفت حجاب بگیر از نامحرم جوری حرف زد که من رفتم وارد مسجد شدم زدم زیر گریه و برای خانمی که اتفاقا از مشهد اومده بود تعریف کردم گفت از طرف آقا امام زمان بودن کسی چنین تجربه آیی داره ؟؟؟؟