2777
2789

مادرشوهرم امشب مارو شام دعوت کرد من رفتم خونشون جاریم برگشت گفت قدر منو بدون من به مادرشوهرت گفتم تو هوس این غذا رو کردی بگه بهت توهم بیای منم برشگتم گفتم تو مگه قدر منو میدونی که همش به اسم من میری خواسته هاتو از شوهرت میخوای ؟ بعد دیدم ساکت شد و سر سنگین شدن همشون باهام 

اخه همیشه کارش همینه میره از دهن من حرف به برادر شوهرم میگه بعد کارشو به اسم من انجام میده بقیه رم میندازه به جون من که چرا تو کار اینا دخالت میکنی 

درحالی که بخدا من کاری ندارم اصلا به من ربطی نداره اخه زندگی دیگران ولی اونا خرفشو باور میکنن و میریزن سر من و متاسفانه شوهر مکم اونا رو بیشتر فبول داره 

حالا من میگم کاش جوابشو اونجوری نمیدادم عین ادمای گوشت تلخ جواب دادم احساس میکنم شخصیتمو اوردم پایین اصلا 

بنظرتون کار بدی کردم ؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اگ اینطوره نوشجونش 


دلم یک خواب میخواهد به وسعت مرگ... 🤍خدایا شُکرِت🤍 همیشه بودی ، بازم بمون ، اگر ناشکریتو کردم بزار به حساب سادگی و تنهاییم و خستگیم ،وگرنه خودتم میدونی تا عمر دارم مدیونتم خدا 🫂🤍

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز