تهوع های شدید . سردرد های عجیب غریب
بی حالی مفرط
گرسنگی زیاد و در عین حال نمیتونم حتی نون خشک بخورم
اعصاب داغون و افسردگی و یک سره حس مرگ داشتن
یه شوهر بی درک و منطق که انتظار داره با این وضعیتم هرروز براش آشپزی کنم و خونه رو تمیز و مرتب نگه دارم و ظرفارو بشورم و...
توجیهش هم اینه که تو هنوز اول حاملگیته این اداها چیه
الآنم به شدت ترس دارم که اگه بچه ام از اینایی که یک سره گریه میکنن و اذیت میکنن و هی مریض میشن و اینا باشه چی
واقعا راست میگفتن زود بچه بیارین که بعداً از حوصله نیفتین
حس میکنم اگه سه چهار سال زودتر میاوردم اعصاب آروم تری داشتم بدنم هم انقد ضعیف نبود