سلام دوستان،من یه دوستی دارم که قرار بود فردا برم خونش ولی چون قرار بود همسرم بره از منزل برادرم دلر بگیرع گفت تنها نمیرم چون برادرت نیس منم به دوستم گفتم میام سر راه امانتی که دستت دارم میگیرمو میرم خونت نمیام اونم گفت خب وقتی از خونه برادرت برگشتی بیا اینجا،ولی من مطمینم دخترم برادرزادمو ببینه دیگه ازونجا درنمیاد خلاصه قهر کردش که خب نمیخواد بیای اش هم نمیخوام بیاری(حلیم نذری مادرمو میخواستم براش ببرم)منم واقعا ناراحت شدم خب زورکی که ادمو نمیشه نگه داشت که من حساب کردم چهارونیم میرسیدم خونش شیش شوهرش از سر کار میاد خب چه کاریع مزاحم اون بشم بعدشم دوساعت همش باید توراه باشم با دوتا بچه چهار ساله و یک ونیم ساله که چی اخه؟بخاطر یک و نیم ساعت؟بعدشم اونم یه نوزاد چهل روزه داره با یه دختر سه و نیم ساله وقتی میرم اونجا همش در حال شلوغ کاری و دعوان بخدا خیلی خسته میشیم جفتمونم حالا من همه اینارو در نظر گرفتم خانوم برگشته میگه مسئول خستگی شوهرت من نیستم بابا منکه نمیگم تویی میگم چه کاریه پاشم از خونم بیام خونه تو بعد برم خونه داداشم دوباره برگردم خونه تو بعد دوساعت برم خونه مادرم،خب سخته خداییش شوهرمم که فردا ظهر شیفتش تموم میشه دوباره هفت شروع میشه خب اونم ادمه اونم استراحت میخواد دیگه،اینارو گفتم اونم شروع کرد سروصدا کردن و چرت و پرت گفتن منم بلاکش کردم چون واقعا توانایی و اعصاب این مدل رابطع رو ندارم خیلی بی جنبه س و تاچیزی میشه زود همه چیو قاطی هم میکنه الانم انقد حرص خوردم گردنم درد گرفته😥😥😥😥😥😥
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببینینید همه چیو قاطی میکنه،مثلا سری پیش گفتم توبچت کوچیکه غذا میدرستم میارم برات واقعا هم از رو محبت اینکارو کردم قابلمه هام موند دستش حالا میگم میام ازت میگیرم میگه من گوه خوردم غلط کردم از تو غذا خواستم
ببینینید همه چیو قاطی میکنه،مثلا سری پیش گفتم توبچت کوچیکه غذا میدرستم میارم برات واقعا هم از رو محب ...
من با دوستم سر یه مونوپاد که ازم خواست من گفتم لازم دارم میخوام بانامزدم برم بیرون عکس بندازم قطع رابطه کرد همه چیرو تموم کرد به همین سادگی من اصلا حوصله ی نازکشیدنه یه آدمه نفهمو بی ملاحظه رو ندارم منم بیخیالش شدم
گروه زرد تاپیک لاغری بامداد خمار قد 157 وزن فعلی 75 وزن هدف 60 من میتوانم
اخه خداییش سختم بود،از خونه خودم تا اون نیم ساعته از اونجا تا خونه داداشم نیم ساعت بعدشم که باید میرفتم خونه مادرم چون همسرم شیفته ینی دوسه ساعت باید تو رفت و برگشت بودم،خداییشم دخترم دختر داییشو ببینه دیگه ول کن ماجرا نمیشه که اینارو میدونه باز گیرای الکی میده