سلام من 23سالمه
17عقد کردم 18عروسی
اومدیم یه شهر دیگه
همسرم یا خونه نیست یا میاد خونه خسته اس
منم یه دختر 5ماهه دارم
اوایل همه چی خوب بود اگه وقت نداشتم خودم باشگاه میرفتم
کافه و غیره با دوستام وقت میزاشتم
ولی الان به کمکش احتیاج دارم حتی محبتش کمتر شده
هم من سرد شدم هم ایشون
جدا میخوابیم مثل دوتا هم خونه شدیم
حس خوبی دیگه ازش نمیگیرم و میدونم اصلا تلاشی نمیکنه برای خوب شدن رابطمون چند بارم بهش گفتم
میدونم در آینده پول دار میشه ولی منو کنار خودش پیر میکنه
همه ی مشغله زندگیش شده پول
منم آدمم بهم درست پول نمیده
تو خونه قبلاً من خودم میرفتم. خرید میکردم ولی الان هیچی به هیچی همون وسایل ضروری و میگیره
و تو فامیل ما به شدت اعتبار داره یعنی اگر جدا شم هم میگن تقصیر منه
وچون داداشمم جدا شده میگن خانواده ما مشکل داره من چندین بار باهاش صحبت کردم که بریم مشاوره اهمیتی نداد
و یه بارم گفت اگه جدا شی باید بچه رو بدی به من
و چون خودش شغلش مربوط به دادگاه و ایناست
به نظرم بتونه راحت بچرو ازم بگیره
تک دخترم شرایطم خیلی سخته واسه جدا شدن
مامانم غصه میخوره ولی چیکار کنم
شما جای من بودین با این آدم بی مهر ادامه میدادین