تاپیک قبلی گفتم سر اذیتای مادرش دیگ نخاستم خونشون بمونم و قهریم توی دوران عقدیم
اما پنج روزه خبری ازم نگرفته
چند باری مامانش با مامانم صحبت کرده خودشم با مامانم صحبت کرده اما با من تماسی نداشتن منم موندم بلاتکلیف
ی نظرسنجی خاستم بکنم
ب نظر شما کار درست این نبود ک مادرشوهرم از عمد منو ازار میداد شوهرم پشت من درمیومد و حتی دیگ خونشون نمیموند و نمیرفت تا مادرش متوجه بشه؟؟ن اینک منو ولکنه و بمونه خونه مامانش و بگه خونه مامانمه خونه خودشه من چیکار کنم؟ب نظر شما توقع بیجایی دارم؟من توقعم این بود ک پشت من میموند و خونشون نمیرفت و ب مامانش میفهمون ک اگ منو میخای زنمم باید بخای و اذیت نکنی ن اینک منوولکنه و بچسبه ب مامانش