یکی بود با یه پسری دوست شد که نامزد عقدی داشت
پسره نامزد رو طلاق داد و ایشون رو گرفت
یه پسر بچه بدنیا آورد
یکی دو سال گزشت تا اینکه شوهرش اونو با یه مرد و روی کار توی خونه گرفت
برای سروصدا همسایه ها هم ریختن و خانم رو با اون آقا و بی لباس دیدن
چند روز بعد شوهره گفت عیب نداره زنم مقصر نیست و برش گردوند
ولی نشد و جدا شدن
اینبار یه آقای مجرد اون خانم رو گرفت و گفت بچه ت هم بیار که مثل بچه ی خودمه
یه بچه هم از این شوهر بدنیا آورد
و بازم خیانت کرد خانم