امروز گفدیم همه جا تعطیله پاشودیم رفدیم بیرون بعد یمدت یکم طولانی حالا ما یسری جامونو بخاطر افتاب عوض کردیم بعد همونجایی ک جدید رفدیمم افتاب اومد بابام به مامانم گف تا جوجه حاضر میشه وسایلارو ببرین جای قبلی مامانمم برا شوخی گف مگ نگفدی اینجا باز سایه خودش میاد بابام خندید بابام یکم گزش باز گف وسایلارو ببرین مامانم باز همون حرفو زد باز خندیدن باز بابام گف ببرین مامانم دوباره همون حرفو زد بابام عصبی گف من گوه خوردم یه حرفی زدم دیگ مامانم گف مگ چی گفدم بعد....قهر مامانم هیچی نخورد بابام گف بیا سرسفره گف نمیام نمیااااممممم من نمیاااممم بابام گف نخوری منم نمیخورم گف نخور بریز همرو و هردوشون نخوردن //:
حالا یکی دوبار نیس ک ما هرسری میریم بیرون اینا اینجورین میگم مامان کش نده میگ اخلاقشو درست کنه میگم ۲۲ ساله ازدواج کردین میخاس درست کنه درست میکرد الانم ک ۴۴ سالشه درست بشو نیس هیچی دیگ کوفتمون شد همیشه وضعمون همینه تو همه ی مسافرتا همه ی تفریحا هیچ کدومم کوتاه نمیان مامانم نازک نارنجی بابام اخلاقش یکم تند نمیفمم حداقل تو همچین موارد استثنا که باید کوتاه بیان ناموسن ارزششو داش؟بعد اینهمه مدت رفدیم بیرون کوفت شه؟بخدا ک مامان باباها بچن مگه نه؟//:
ببخشید بابت غلط املایی عادت سمیه روبیکاس هنو رومه/: