2777
2789

امروز گفدیم همه جا تعطیله پاشودیم رفدیم بیرون بعد یمدت یکم طولانی حالا ما یسری جامونو بخاطر افتاب عوض کردیم بعد همونجایی ک جدید رفدیمم افتاب اومد بابام به مامانم گف تا جوجه حاضر میشه وسایلارو ببرین جای قبلی مامانمم برا شوخی گف مگ نگفدی اینجا باز سایه خودش میاد بابام خندید بابام یکم گزش باز گف وسایلارو ببرین مامانم باز همون حرفو زد باز خندیدن باز بابام گف ببرین مامانم دوباره همون حرفو زد بابام عصبی گف من گوه خوردم یه حرفی زدم دیگ مامانم گف مگ چی گفدم بعد....قهر مامانم هیچی نخورد بابام گف بیا سرسفره گف نمیام نمیااااممممم من نمیاااممم بابام گف نخوری منم نمیخورم گف نخور بریز همرو و هردوشون نخوردن //:

حالا یکی دوبار نیس ک ما هرسری میریم بیرون اینا اینجورین میگم مامان کش نده میگ اخلاقشو درست کنه میگم ۲۲ ساله ازدواج کردین میخاس درست کنه درست میکرد الانم ک ۴۴ سالشه درست بشو نیس هیچی دیگ کوفتمون شد همیشه وضعمون همینه تو همه ی مسافرتا همه ی تفریحا هیچ کدومم کوتاه نمیان مامانم نازک نارنجی بابام اخلاقش یکم تند نمیفمم حداقل تو همچین موارد استثنا که باید کوتاه بیان ناموسن ارزششو داش؟بعد اینهمه مدت رفدیم بیرون کوفت شه؟بخدا ک مامان باباها بچن مگه نه؟//:

ببخشید بابت غلط املایی عادت سمیه روبیکاس هنو رومه/:

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

روز اربعین رفتید تفریح؟!

فقط 32 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ.  1404/05/27 بعد از این همه سال دومین حاجت بزرگمو گرفتم و فرهنگیان قبول شدم 😍  1402/09/28 بالاخره تکوناتو حس کردم مامانی 😍🥺

چقد دراما کویین هستن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز