بابات بفهمه پریودی یعنی بی حیایی
بابام یهویی شروع کرد گیر دادن بهم که برو نماز بخون بعد من پریود بودم مامانم میدونست ولی هیچی نگفت
دیگه خسته شدم از اینکه به همه چی گیر میدن خسته شدم از اینکه حسرت یه بیرون رفتن ساده با دوستام رو دلم موند خسته شدم از اینکه یک بار تو عمرم تنها نرفتم بیرون