داغ دل منم تازه شد☹️
جهیزیه من در حد چند تا کاسه بشقاب و لگن و صافی پلاستیکی
و دوسه تا پتو و تشک بود.با اینکه بابام میتونست یه جهیزیه آبرومند برام بگیره.
انچنانی نه هااا آبرومند .
یا مثلا مامانمم کلی طلا ازش آویزون بود .میتونست با فروش چند تا تیکه از اون طلاهاش که فروشش واقعا به چشم هم نمیومد کم و کسریا رو جبران کنه.
با این شرایط خانواده همسرم رسم جهاز چیدن داشتن مادر همسرم که واقعا نفهمه ۳۰.۴۰ نفر مهمون دعوت کرده بود برا جهاز چیدن وای که چه احساس حقارتی داشتم. همسرم خونه و ماشین و شغل خوبی هم داشت.خیلیا میگن پدر مادر وظیفه ای ندارن! چرا وظیفه ندارن ؟ پس برای چی پدر مادر شدن پدری که اجازه نمیده دخترش بیرون کار کنه به بهانه اینکه محیط جامعه خرابه پس باید همه جوره ساپورتش کنه.دلم گرفته بود فقط خواستم درددل کنم.😔
هنوزم یادم میفته غمگین میشم اووه که چقدر پشت سرم حرف زدن و رسید به گوشم.🙁