مغزم سوت کشید😃
به خاطر سقط مکرر پروسه درمان رو شروع کردیم
از اول به شوهرم گفتم توی این پروسه باید عجله کنیم که زودتر تموم شه به خاطر مشکلات جسمی که داریم نباید طولانی شه
هفته پیش از یه شهر دیگه کوبیدیم رفتیم ازمایشگاه برای ازمایش اسپرم اقا یادش اومده که باید از دو روز قبل تخلیه میداشته و ما دو هفته بود نداشتیم
خلاصه برگشتیم شهر خودمون و کارمون نصفه موند
با کلی مصیبت به خاطر تایم کاری اقا،
این هفته یه تایم پیدا کردیم
بهش میگم این هفته بریم
امروز تخلیه باید داشته باشی یادت نره
امروز باید رابطه داشته باشیم
با حالت شل و ول میگه امشب اربعینه گناه نداره یعنی؟
وای دلم میخاست پاشم جرش بدم
😁😁😁😁😁🤬🤬🤬
شوهرای شمام اینجورین واقعا؟!🤨😀