مادرشوهرم با خواهراش و برادراش رابطه صمیمانه و خوبی دارن.کم جمعیتن از همه چی همدیگه خبر داریم.من تنها عروس اون خانوادم شوهرم نوه بزرگه.. امروز فهمیدم دایی شوهرم ی ماه پیش طلاق گرفته و چند روز پیش رفتن خواستگاری و امشبم بله برونه...تمام فامیل حتی بچه های کوچیک هم میدونستن ..از من و شوهرم پنهون کردن. همیشه ب من میگن تو مثل دختر خودمونی ولی..نمیدونم چرا از ما پنهون کردن..ینی فقط ما غریبه بودیم.؟حس بدی بهم دست میده .شوهرم اینقدر عصبانیه میگه عقدشون هم دیگه نمیام..
الان من نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم؟ناراحت بشم و گله کی کنم؟چون ۹۹ درصد بخار من بوده لابد فکر کردن ک من میرم ب بقیه میگم