قرار بود امشب بیان برایه کاغذ نویسیه مهریه و روز پنجشنبه حلقه و کادو بیارن و بعدم صیغه کنیم بعد صفر عقد
دیشب بابام پرسید چقدر میخوای مهرت باشه گفتم حق طلاقو ۱۱۴ تا سکه با سه دنگ خونه خودمون (گفته بودن ۵۶۹ متر دو طبقه فلان جا دارن که یه طبقش ما بشینیم یه طبقش اجاره )
وقتی بابام گفت ۱۱۴ تا سگه مامانش گفت ۱۱۴ تا سکهههه اج اقا چه خبره من خوده دخترااام ۵ تا سکه کردم که دیگه دختر شما باید کمتر باشه خلاصه نزدیک بود دعوا بشه با کلی چونه و اینا شد ۷۵ تا سکه
حق طلاقم نگم که چقدر باباش توهین کرد ولی بابام باز جوابشونو داد
واسه خونه هم که گفتیم مامانش گفت ینی چی شما میگین ۳ دنگ خونه پدرشو به نام دختتتر شما کنیم
بابام گفت خونه شما رو نگفتم خودتون گفتین خونه دارن اقا پسرتون اونم گفت نه ما همچین حرفی نزدیم قرار بود بیان خونه ما طبقه پایین زندگی کنن(حالا طبقه پایینشون یه جایی که حتی یه اتاقم نداره از زندونم بدتره )بابامم دفترو بست گفت این ازدواج نه به صلاح شماس نه ما
منم با پسره تو تلکرام حرف میزدم تو این دو هفته 😢😢 وابستش شده بودم
نمیدونم ناراحت باشم یا خوشحاللل😢😢😢