خواهرم احساس خطرمیکننه میگه امشب خابم نمیبره

ازترس حذفش کردم من چهره شناسیم عالی حتی ازروی عکس تونی نی سایت گفتم دوست پسرت پدرومادرش دارن طلاق میگیرن دختره گفته واای ازکجافهمیدی یه عکس ببینم قشنگ میرم تووجودش 

نه شوهرش یه شردرس کنی هست یبارسرتوهین یه دوزنده باچوب رفت دم درش 

البته من گفتم فردازنگ بزنه مرده که خودسوکارخونه را معرفی کرده بگه چرانیومدیدبعدبگه بامن بازی میکنی مسخرم کردی یباردیگه ازاین غلطا بکن پدرت دربیارم بعد زنگ بزنه قصابی بگه فروشندتون این کار کرده وتهدیدکنه لااقل بترسه مرده

برادردارم مازبونشون هستیم مظلوم هستن شوهره من بدترازشوهراون میزنه مرده روله میکنه 

معلوم نیست البته حتمن شاگرده بوده هردفعه یه فروشنده بوده خواهرم به شماره روی شیشه زنگ زده وحدت زده صاحب کاره بوده جواب داده وعذرخاهی کرده ولی ابن مرده که به حدس خواهرم شاگرده هست گفته من کارخونه دارم البته عکسش شبیه شاگردقصاب نبوده گوشی ایفن انکارداره  بازم نمیدونم دقیق