چرا من یه مادر دلسوز ندارم که تو این لحظه ها بغلم کنه
چرا پدر ندارم که وقتی اینجوری بهم توهین میشه مثل کوه پشتم باشه و بهم بگه بیا پیش خودم،خودم منتتا میکشم.
بیا ۱ماه ۱سال اصلا انقدر بمون انقدر ازش دور باش تا به غلط کردن بیوفته،بهم بگه خودم نوکرتم خودم هواتا دارم نمیزارمم هیچ کس بهت فحش بده،میزنم تو دهن اونی که به توی بی پناه بگه حرومزاده،پر خون میکنم اون دهنی رو که به دخترم حرف ناسزا بزنه
چرا من اصلا به دنیا اومدم منی که قرار بود بچه طلاق بشم،تو دوران بچگی کلی حرف از خانواده مادرم بخورم و از همه طرد بشم،منی که قرار بود برم خونه ناپدری و کلی حرف رکیک و فحش و ناسزا بشنوم،منی که قرار بود روزی صد بار مامانم سرم منت بزاره که من بزرگت کردم بدبخت اگر من نبودم میمردی،منی که به زور و ندیده و نشناخته به یه آدم بی اعصاب شوهرم بدن که جرعت نکنم حتی از حق خودم دفاع کنم،جرعت نکنم اصلا حرف بزنم،منی که الان مجبور بشم از خجالتم برم زیر پتو گریه کنم که یه وقت دخترم منا نبینه،دارم میترکم،خددددااااااا هستی،به خودت قسم که نیستی،نیستی که انقدر ادم بدبخت تو دنیا هست و نمی بینیشون.
میدونی الان دلم چی میخواد؟فقط یه بغل که واقعا دوستم داشته باشه،یه بغل که سرما بچسبونه به سینش منم تمام حرفای نگفته این چندسال و بریزم بیرون انقدر گریه کنم که دیگه بیدار نشم،من دلم فقط مررررررگ میخواد مرگ.