2777
2789
عنوان

پدر شوهر

73 بازدید | 1 پست

بچه ها شوهرم از صبح سرکاره منم اومده بودم خونه مادرشوهرمینا سفره رو انداخته بودن اومدم بعد پدر شوهر برگشت گف بیا شام ولی ظرف برای من نبود پدر شوهر و مادر شوهر بودن منم گفتم ن اشتها ندارم میزارم تا ..اسم شوهرم. بیاد اونم ناراحت شد گفت یعنی چی سفره پهنه زشته منم گفتم باشه چشم اومدم کنارشون غذا خوردم اون لحظه فکرم درگیر بود و واقعا اشتها نداشتم بعدش برای پدر شوهرم چایی ریختم رفتم کنارش یکم صحبت کردم ک ناراحت نباشه می‌خوام بدونم خیلی بد شد؟

دارم هر روز قوی تر میشم این یه قول بین خودم و خداست به خواسته هام قراره برسم 🌅چون باید برسم باید..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز