سلام خانوما خوبین من چندوقت پیش رفتم مسافرت با همسرم خانواده خودم خونم ویلایی معمولا دیدین چقدر ازویلایی ها دزدی میشه خونمون دزدگیر داره بعد من خیلی گل دارم داخل خونم همسرم گفت کلید میدم داداشمم بهش میگم روزی یه بار سربزنه به خونه گلارو اب بده اصلا راضی نبودم کلید بده ولی تو صورتم همسرم چیزی نگفتم یه وقت ناراحت نشه
رفتیم مسافرت وقتی برگشتیم اومدم داخل خونه حس کردم بعضی از چیزا خونه دست کاری شده گفتم چیزی نیست از سرکنجکاوی بوده
ولی دیدم هروقت که خونه نباشیم باز همین اتفاق ها میوفته
هیچ کسس نیست؟
یعنی چی مثلا چی
تا باز رفتیم دوروز شهرستان گفتم بزار قبلش عوس ازخونه بگیرم شاید واقعا حساس شدم
وقتی اومدم تو خونه دیدم نه جدی جدی بازم تکرار شده تا عصبی شدم امروز به شوهرم باعکس نشون دادم
اگه داداشش مجرده لابد با دوستاش اومده اونجا ، شایدم از سر کنجکاوی بوده
ساعتم گم شد حتی از لباس زیرامم کم شده
من ازوقتی باردار شدم به بو شامپو حساس شده شامپو بجه نو نو دیدم ازش کم شده و....
وااای آدم میمونه چی بگه دیگه کلید ندین بهشون
اصلا دارم روانی میشم اومدم تو خونه دیدم کنترل کولر که من زدمش به دیوار افتاده رومبل گفتم خب شاید خودم بودم دیدم اب میوه ها تو یخچال کم شده دبدم من قبل ازاینکه برم اصلا سطل زباله خالی کردم دیدم توش زباله
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
