اوفففف
تا دلت بخواد سر اینکه عروسی بگیریم گریه کردم و دعوا کردیم.
شوهرم اولش میگفت کلا عروسی نگیریم بعد گفت توی خونه بگیریم بعد گفت آتلیه نریم، آرایشگاه نرو خودت خودتو آرایش کن، لباس عقدتو بپوش
دستش تنگ بود ولی خیلی منو حرص داد.
آخرش یه عروسی ساده تو تالار گرفتیم . پول آرایشگاه و آتلیه بابام داد.