من استراحت بودم
تازه استراحت از دكتري گرفتم كه ميگفت لكه بينيم استراحت نميخاد
فقط مخالف بود شكم اول سر كلاژ بشن
مطلق داد هشت ماه پدرم در اومد
زماني بود كه دارو تحريم شده بود گمونم
امپولام گير نميومد ميرفتم از هلال احمر دونه دونه ميگرفت شوهرم
يه دنده
حموم كوتاه توالت كوتاه
يعني تا در خونه رو نميديدم كه هيچ از اتاقم نميتونستم بيرون برم
روزايي كه ميرفتم دكتر انگار از زندون اومده بودم برنگرده
نتيجه اش شد يه بچه فوق ننگ