بچه ها من هشت سال ازدواج کردم سه سال بامادرشوهر وخواهر شوهر مجرد تو یک خونه زندگی میکردم ما رو انداخته بودن تو یک اتاق دوازده متری جاری هم طبقه بالا ک خیلی دنبال حرف وحدیثن بود خلاصه آخرش دعوای بدی شد گیس و گیس کشی ک طلاهام فروختم ی خونه رهن کردیم الان پنج سال میگذره ومن یک پسر سه ساله دارم اینم بگم شوهرم خیلی خوبه خیلی وبی نهایت خوشبختم و همسرمو دوست دارم تا امسال ک اجاره ها زیاد شده وموعودمون یک ماه دیگه تمامه وشوهرم میگه در توانم پرداخت کرایه نیست اگ بخواد کرایه بده میتونه اما ب سختی ...الان میگه دوباره برگردیم بریم پیش مادر شوهر و خواهر شوهر مجرد واز تصمیمش منصرفم نمیشه ومن تصمیم ب بارداری مجدد دارم یک ماهه دیگه بخدا برام سخته زندگی باهاشون خیلی شلوغه خونشون مدام نوه پسرا دخترا واینکه واقعا با خواهر شوهرم جور نیستم ومطمعنم برم دوباره ب دعوا میکشه منم اومدم خونه بابام گفتم ک نمیام اونجا برا زندگی می‌خوام طلاق بگیرم...خدایی حقوق شوهرم کمه کرایه خونه شش تومان گفته اما منم تصور زندگی تو اون خونه هم وحشت ب جانم میندازه هم شوهرم دوس دارم هم سخته با اونا زندگی کردن شما راهنمایی کنید
بگردید خونه مناسب تر پیدا کنید خب،ولی برنگرد هیچ جوره
وام بگیر
یه خونه کوچیکتر با کرایه کمتر
ولی اونجا نرو
عزیزم کاش یه خونه ارزون پیدا کنید اما اونجا نرید،من جای تو بودم خودمم میرفتم سرکار کرایه رو جور میکردم ولی اونجا برنمیگشتم
اولا فعلا واسه بچه دوم اقدام نکن دوما شده اگه یجا ک خیلی پایین شهر باشه حتی یه خونه ۴۰ متری حتی یه اتاق خوابه ببین گیرتون نمیاد ک نری خونه مادرشوهرت وقتی اذیت میشی...شوهرت ماشین داره؟میتونه کنار کارش اسنپ کار کنه؟،
طلاق گرفتن الان با رفتن به خونه مادرشوهر فرقی نداره چون همونم به طلاق منجر میشه آخرش. اصلا قبول نکن. بگرد خونه ارزون پیدا کن. وام بگیر. قرض کن ولی خونه ات جدا باشه
الان ناراحت میشی بچه دوم چیه به قول یه کاربر این زندگی که میگی شبیه خواب های نامنظم میمونه
بااین شرایطت بچه ی دوم این وسط چی میگه شماتوان اجاره خونه روندارین حتی
عزیزم باهمسرت صحبت کن بگو عوض اینکه شرایطو برای من سخت ترکنی تلاشتو بیشتر کن تا درآمد بیشتری داشته باشه بهش بگو باید روبه جلوحزکت کنیم نه دوباره برگردیم خونه اول
عزیزدلم همین پسرت رو خدا برات نگه دار خواهش میکنم فعلا دومی و نیار با این شرایط به خودت رحم کن
به هیچ عنوان برنگرد اونجا چون همین شوهر خوبت این بار تو اونجا یه غول دو سر میشه برات قبلا رو نگاه نکن از اونجا در اومد فکر کرد راحت میتونه با
مستاجری کنار بیاد ولی الان دید که نه سخته براش میخواد بره خونه مادرش باز بری اونجا خودتو هلاکت کنی بیرون نمیاد چون چشمش از مستاجری ترسیده
نرو به هیچ وجه
برو یه منطقه پایین تر با با متراژ کمتر اجاره کن
مادر شوهرم خوبه خیلی ...اما خواهر شوهر مجرد با جاریم میریزن روهم شوهرم هم فوق‌العاده خوبه...مثلا شوهرم ک میومد خواهر شوهرم عمدا ب حرفش می‌گرفت ک دیر بیاد تو اتاقمون اصلا میبینی آدم با ی سریا هرچقدم خوب باشن نمیشه دوس شد...کششی نیست