سه ماهه خونه پدرمم البته برای طلاق اقدام کردم قسم خوردم برنمیگردم حتی بزرگترا اومدن و برنگشتم دوتا بچه دارم وضع مالی خوبی ندارم ولی میتونم بچم بزرگتر شد برم سرکار به خاطر خیلی چیزا و بدی های که از شوهرم دیدم تحمل ادامه زندگی باهاشو ندارم بهم مدام خیانت میکنه ولی به رابطه نرسیدع هیچ وقت بهم محبت نمیکنه آخرین قهرمون ۸ ماه طول کشید ازش خوشم نمیاد دروغگو پنهون کاره و همشم غر میزنع چشم چرونه و هوله وضع مالی اونم خوب نیست ولی اگه داشته باشه هم بهم خیلی خیلی کم گاهی وقتا پول میده در حد بخور نمیر زندگی و میگذرونم ازش زده شدم چند روزیه پیام میده قسم میخوره عوض میشه ولب قبلا هم چند باری فرصت دادم گریه میکرد قسم میخورد خوب میشه ولی نشد بعضیا میگن به خاطر بچه هات برگرد ولی میترسم از برگشتن و گریه های هر شب و تنها بودن و ......یه نکات مثبتی داره اینکه گاهی وقتا واسه سرگرمی و خوشی خودش خونه داری میکنه و گاهی هم بچه رو نگه میداره و ...جایی من بودین چیکار میکردین گفته شرط هر چی بزارم قبول میکنه فقط برگردم