سلام،من حدود یکسالو نیم نامزد و بعدم عقدم،،همسرم وقتی چهار سالش بوده پدرومادرش جدا شدن،با خانواده پدرش زندگی کرده تا الان،ولی منو مادرش معرفی کرده بهش،آشنا شدیم خوشمون اومد نامزدی و بعدم عقد،خییلی دوسش دارم،اونم منو همینطور ،ولی از اول رابطه خیلی باهم بحث داشتیم،دوبارم قهر که هربار یک هفته جون دادم و از خواب و خوراک افتادم،ولی اون حتی ناراحتم بود باز مثل من نبود حالش،فقط دفعه آخر که پدرم گوشیمو گرفت به خاطرش،دو روز از بیخوابی و حال بد خیلی بهم ریخته بود وقتی اومد خونمون دیدمش،،مشکلاتمون سر کار کردن منو اینکه من زنم باید همیشه بهش چشم بگمو اون حق داره گوشیمو چک کنه چون مردَمه و کلا یسری حرکات مرد سالارانه،دوست نداره من کار کنم ،دانشگاهمم دیگه خیلی لطف کرده ،خب اولش اینطوری نبود،من شرط ضمن عقد کار و تحصیلم گرفتم ازش،اینم بگم مادرش و خانواده پدرش خیلی تاثیر میزارن روش،هم سنیم(۲۱) و تازه سربازیش تموم شده،مالی هم فقط یه ماشین داره،بقیش هم وام منو خودش رو میخواد برای خونه و عروسی و کار بزاره, یکم مودیه،خیلیم محبت داره،فقط دروغ بهم زیاد میگفت،که قول داده نگه،چند تا دوست خیلی نابابم داره که دل نمیکنه،،تا الآنم خرج خاصی نکرده برام،خودم و پدرم خرجامو دادیم،در حد چند تا هدیه،جشنم نداشتم تا الان چیزی .اگه از خواسته هام دست بکشم و هرچی اون تصمیم گرفت و کرد هیچی نگم،بشم یه زنه خونه دار آسه برو آسه بیا،روابطمو با دوستام قطع کنم و قانع و کم هزینه باشم،هرچی خانوادش و خودش گفتن بگم چشم،بدون مشکل پیش میره زندگی،ولی من خودم فعالیت دارم تو اینستا،دکلماتور ،،اگه بخوام ادامه بدم و کار کنم و تصمیم بگیرم برای خودم یا مسیله ای،نه به مشکل میخوریم،اینم بگم شکاکه یکم،ولی زیر بار نمیره،از خونوادمم انتظار کمک تو خرج و هزینه و.. داشتن قبلا،ما فقط واممو دادیم بهشون ،و یه خونه داریم،قرار شد پول مستاجرو با یکی از وام ها بدیم برع،ما بریم بدون اجاره چند سال بشینیم