من و همسرم عاشق ومعشوق نبودیم چون از سن این مسائل گذشته بودیم من ۳۲ بودم شوهرم ۷ سال بزرگتر.معرفی کردن و۱ ماه ارتباط تلفنی داشتیم تا ازدواج کردیم قیافش ۵۰ ۵۰.منم بد نیست قیافم لیسانس دارم واون دیپلم.اون میگه زیاد باهاش گرم نمیگیرم وخودمو بالا میدونم الان یه بچه ۴ ساله داریم .من دوس دارم زیاد باهم بیرون بریم وبهمون اهمیت بده ولی اون زیاد بادوستاشه برامن وقت نداره حرصمو درمیاره منم پیش بچه دعوا نمیکنم وسکوت خودش شده معضل.میسوزیمو میسازیم به نظرتون چیکار کنم
بیاید به همدیگه رحم کنیم وقضاوت نکنیم تا همگی در آرامش باشیم
تحربه 15 ساله من میگع باهم حرف بزنین تو سر کله هم بزنید و بحث کنید بهتر تا سکوت و قهر و هیچی از خرف دلتون به هم نگید. اینجوری همدیگه رو نمیفهمید و رابطه تون شدیدا سرد میشه
ویران شده را حوصله منت معمار نباشد//ویرانه ما را بگذارید که ویران بماند.......
خب در مرحله اول معلومه اون ایده آلی که میخواستی نبوده ،از این گذشته اونم دلش بهت گرم نیست ،چون معمولا مردی که لا بقیه وقت میگذرونه از خونه خودش خوشش نمیاد،اول اینکه میرید بیرون سعی کن بهش خوش بگذره غر نزن،پایه کاراش باش ببین چی دوس داره مثلا قلیون میکشه تو هم کنارش چند پک بکش یا منعش نکن بذار با خودت اون کارارو انجام بده نه با رفیقش.
آره اون که بده متاسفانه نمیگم تو هم بخور ولی زیاد بهش گیر نده بذار جلو چشم خودت باشه،شبا بچه خوابید بساط چای تخمه و.... بچین با هم فیلم ببینید ،در ضمن مردا رو رابطه خیلی حساسن تو هم سعی کن وابسته ترش کنی.