خانواده شوهر

آخه مادرشوهر من خیلی جوونه قبلا ک تو عقد بودم یکسره خونه ما بود

اصلا همه مشکلاشون رو به من و خانوادم میگفتن چه مادرشوهرم چه پدرشوهرم

حتی با خانواده های خودشونم قطع رابطه بودن ولی الان با اونا خوب شدن با ما اینجوری

نه من دعوت نکردم بخاطره اینکه اوناهم هیچ وقت منو دعوت نکردن حتی پاگشاهم نکردن چه برسه به دعوت

من طبقه دوم خونه بابام میشینم مفت و مجانی حتی تو عقدم شوهرم شبانه روز پیش من بود و همین طبقه دستمون بود یعنی ی جورایی مستقل بعد برا عروسی شوهرم گفت بجای پول جهیزیه خونه بخریم منم گفتم باشه باوجود اینکه کمتر دختری هست ک از جهیزیه اش بزنه بعد ما پول خرج و مخارج رو گرفتیم درصورتیکه خانواده شوهرم کلا برا همه چی حتی سرویس و حلقه به ما 20 میلیون دادن !!!!!!!!! و گفتن ما با همین میخاستیم براتون خرج کنیم ماام با کلی خسیس بازی ی مجلس 13 میلیونی گرفتیم بعدشم چندتا تیکه وسیله خریدم بقیه وسایلمم همه مال خودم بود 

بعدش ک خونه خریدیم به شوهرم گفته بودن ک توام باید تو خونه سهم میداشتی در صورتیکه کل پول از خودمون بود

آخه چون من پول داده بودم شوهرم گفت به من چه خودت دادی خودتم زنگ بزن بگیر

نه ذاتا بد نیستن با وجوده اینکه مارو هیچ ساپورت مالی نکردن ولی بدجنس نیستن و منم بدی ندیدم ازشون

من بی نهایت باهاشون خوب بودم در حدی ک شوهرم میگفت اینقدر با مامانم صمیمی نباش

ولی الان واقعا با این کارشون آبرو منو بردن تازه شوهرمم ک هرچندوقت یه بار میره خونشون من به زور میفرستمش خودش هیچ رغبتی نداره

و اینکه مادرشوهرم چون قبلا ماهی چندبار خونه مامانم اینا میومد و الان دیگه نمیاد همه عالم و آدم فهمیدن و یکسره سراغشو میگیرن و من ازین بابت اعصابم حسابی خورده

نمدونم به همسایه و فامیل چی بگم   

حتی چند دفعه خواهرامم دعوتشون کردن نیومدن 

آخه من از اول ک ازدواج کردم شوهرم داشت درس میخوند الانم سربازه یعنی کل پشتوانه ی ما خانواده منن وگرنه شوهرم هیچی نداره

اونا بجایی ک تو این موقعیت پشت ما باشن و قدره منو بدونن ک با آبرو دارم با شوهرم زندگی میکنم و هیچی نمیگم بیشتر پشتمون رو خالی کردن

هههههههههههه ولی پدرشوهرم دوست داشت من عروسی نگیرم همون یه ذره پول رو بزاریم رو خونه ک یه چیزی بخوره به نامشون

در صورتیکه من یه نامزدی خوب گرفته بودم

وااااااااااا چه چیزا

پس چطور قبلش میومدن؟!!!!!         الان قشنگ تابلو دارن با ما لج میکنن چون تا دم دره خونه ام اومد مادرشوهرم فقط چون کار داشت ولی هرچی تعارف کردم نیومد بالا 

منکه مامان خودم همیشه زنگ میزنه احوال عروساشو میپرسه یا میگه بیاین خونمون