حوصلمون سرفته😑
یادم نیست 😂
زیاد دادم کدوم و بگم
یبارمن اهنگ میخوندم دوستم سازمیزد تواوج بودیم که پشتمونگاه کردم مدیرعین چی بهمون پرید
معلم مردمون تو دبیرستان مچمو گرفت موقع تقلب.
کاغذای تقلبمون که ریز نوشته بودن دیدو گرفت ازون روز هر بار سر کلاس میومد خودمو ازش خیلی ناشیانه پنهون میکردم😐 اونقدر تابلو تا چشمش میخورد بهم پشت بچه ها قایم میشدم که پرسید فلانی چته چرا قایم میشی
سر امتحان زیست داشتم تقلب میکردم لا کتابو باز کرده بودم دبیر اومد بالاسرم برگمو پاره کرد
اولین وآخرین تقلب عمرم شد
تازه سال بعدش یادش بود گف فلانی فک نکن پارسال رو یادم رفته😑
خواستم برای معلم در باره سرطان پوست کنفرانس بدم گفتم سرطان بوس
یه روز داشتیم تو راهرو مدرسه مسخره بازی درمی‌آوردیم و کت واک میرفتیم یهو دیدیم یکی از معلما دم در وایساده نگاهمون میکنه
اونم معلم مرد بود
همه فرار کردن فقط من موندم اون وسط راهرو
یه بار سر درس جغرافیا پارسال از بس معلمش رو مخ. بود کلاس و پیچوندیم الکی رفتیم تو دفتر گفتیم باید برا محیط زیست ماکت درست کنیم یه برگه بهمون بدید اسم 10 نفر و گفتیم و امصا گرفتیم رفتیم نماز خونه هیچی دیگه داشتیم فیلم و عکس می‌گرفتیم دیدیم در میزنن سریع یه برگه و ماژیک و اینا در آوردیم یعنی سر گرمیم مدیر اومد تو بعد یکی از دوستام که فرستاده بودیم بره آب بیاره و خوراکی هامون و بیاره اومد تو گفت بچه ها شریعتی نبود فک کنم یه بویی برده گوشیا رو قائم کنید هر چی نا چشم و ابرو اومدیم نفهمید هیچی دیگه مدیر فهمیدو تعهد گرفت آزمون
بزن و برقصای زنگ تفریح و سررسیدن ناظم🤣
من خیلی سوتی دارم😭😬
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
