2777
2789

بچها خواهر شوهرم خیلی آدم دروغگو و موذیه خیلی بدم میاد ازش اما می‌خوام کنترل کنم و شوهرم جذب خودم کنم چیکار کنم 

من ۳ تا خواهر شوهر دارم که دوتاش تهران زندگی میکنن و یکیش شهر خودمون 


اونی که شهرخودمون هست بشدت آدم سیاستمدار و دروغگو و بشدت روی همسرم حس مالکیت داره


خیلی متنفرم از این رفتاراش...


همیشه توی جمع همسرم رو می‌بره توی اتاق درگوشی باهاش صحبت می‌کنه 


سر خرید نامزدی بهم دروغ گفت یک هفته قبل نامزدی اومد خونمون گفت من نیاز به وقت دارم یک هفته هم برام کمه می‌خوام برم ست بله برون بگیرم و کلی دروغ سر هم کرد من گفتم خودم می‌خوام حلقه انتخاب کنم گفتن نه خودمون میگیریم برات بعدا برو عوضش کن ما هم متاسفانه آدمای ساده ای هستیم و پیگیر نشدیم که یه جای کار میلنگه ؛ تقریبا یک ماه پیش متوجه شدم اینا خیلی اصرار داشتن برای همسرم زن بگیرن و شب نامزدی شوهرم نمیره و بهم میخوره و تمام چیزهایی که برای من آوردن حتی کله قند برای اون دختری بود که میخواسته با همسرم ازدواج کنه و نشده

چند روز پیش من خونه پدرشوهرم بودم 


همسرم کار داشت به خواهرش و بهش تعارف زد گفت نمیای خونه بابا اینا زهرا اینجاست توام بیا خواهرش گفت کار دارم و نمیتونم 


همون روز عصر همسرم با خواهرش رفته بودن بیرون و خواهرش گفته بودبگو زنت فردا ساعت ۳ ظهر خونه بابا اینا باشه منم بیام 


حقیقتا منم خیلی بهم برخورد به همسرم گفتم امتحان دارم نمیتونم بیام همسرمم خیلی زورگو و قدرت طلبه خودش می‌تونه نه بگه ولی نمیتونه نه بشنوه از اون شب که سه شنبه شب بوده تا امشب با من قهر بود بخاطر این موضوع!!! 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من واقعا از خواهر شوهرم خیلیییی بدم میاد !! 


اون وظیفه من می‌دونه غذا بپزم جمع و جور کنم حتی براش چای هم درست کنم 


چند وقت پیش حدودا ۲۰ روز پیش خونه پدرشوهرم بودم غذا درست کردم یهو خواهر شوهرم ساعت ۹ اومد !!! 


مثلا من مهمون اون خونه ام!!! اون ساعت ۹ اومد 


بعد برگشته میگه چای درست کردی بخورم؟؟؟ 


من جوابش رو ندادم گفت الان میگی چقد پرروعه منم لبخند زدم بهش 


من فعلا عقدم


متاسفانه مادر شوهر ندارم 


شوهرم نظامیه یه شهر دیگه خدمت می‌کنه یک هفته درمیون میاد شهر خودمون 


وقتی میاد یا من باید برم یا اون بیاد

چرا انقدر خودتا برا شوهرت کوچیک میکنی تاپیک هاتو خوندم تو صبر کن اصن ن زنگ بزن ن پیام بده تحمل کن بخدا تو سرد باشی اون گرم میشه الان مطمینه حتی فهش بده بهت حتی بگه نمیخامت بازم تو میخای ..اون الان کیف میکنه ک یکی داره هی زنگش میزنه بی محلی میکنه  ولی  باز هی پیام میده ..از بس در دسترسی براش مهم نیستی میدونه هروقت بخاد تو هستی انقدر در دسترس نباش انقدر نچسبون خودتا بهش ..وقتی اون دلتنگ نمیشه چرا تو بشی؟؟اون زنگ نمیزنه چرا تو بزنی؟اون محل نمیده چرا تو بدی؟ یکم برا خودت ارزش قائل شو ..کسی تاحالا از دلتنگی نمرده کسی از بی محلی نمرده ..یکم بزرگ شو ..انقدر در دسترس نباااااش..

چرا انقدر خودتا برا شوهرت کوچیک میکنی تاپیک هاتو خوندم تو صبر کن اصن ن زنگ بزن ن پیام بده تحمل کن بخ ...

چشم 

نظرتون راجب خواهر شوهرم چیه؟ 

خیلی به شوهرم میچسبه 

بخدا من دیگ محل شوهرم نمیزارم مثل قبل دیگ عادی باهاش رفتار میکنم ‌‌.. 

چ خواهر شوهر پررویی داری اصن زیاد نرو خونشون بیشتر برو با شوهرت بیرون ..الان وظیفه تو نیست برا پدر شوهرت همش کار کنی غذا بپزی خونه جمع کنی..پس نقش دختراش چیه این وسط ؟دختراش بیان بپزن بیان کاراشو کنند ..رو نده رفت و اومدتم خیلی کم کن ..تا توقع نداشته باشن انقدر هر وقتم اومدن خونه پدرشوهرت خودتا بزن ب مریضی حتی شده الکی برو دکتر ولی نرو کاراشونا بکن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792