خانما شوهرم هیچ اعتقادی نداره به هیچی و این خیلی منو اذیت میکنه هر چی هم باهاش حرف میزنم گوش نمیگیره همه چیش خوبه کار میکنه همو دوست داریم ولی توهین میکنه حتی غسل نمیکنه احساس میکنم بخاطر این کاراش کفارت زندگیمونو گرفته بدشانسی پشت بدشانسی من چیکار کنم الان خیلی حالم خرابه😔 حتی خداهم میگه وجود نداره ما از میمون تکامل یافتیم 😑من دیگه نمیتونم تحمل کنم دوست ندارم برم پیش دعا نویس ولی باخودم میگم شاید دعایی بنویسم براش بهتر بشه
تحت تاثیره بدبخت
حالا اون خدا رو قبول نداره ولی به نظرم خودتم قبول نداری که میری پيش دعا نویس برای حل شدن شکلت دست به دامان شیطان شدی
لعنتی میمون اخه 😑چندسالشه
چیکارش داری
شما که اعتقاد داری باید اینو بدونی که دعانویسی برای دیگران به هر منظوری بدون اطلاع اون فرد گناه بزرگی . بعد ازدواج اینجوری شده ؟ اگه از اول بوده پس دیگه اعتراض نکن بهش
شوهرت ۱۵ سالشه ؟ این بچه مچه ها رو از کجا پیدا میکنین خدایی
یعنی از اول اینطور نبود تغییر پیدا کرد؟
دوستهای خوبی داره ؟
یعنی قبل ازدواج نمی دونستی کافر هست؟
باهاش شرط بذار که توهین کردن به عقایدت رو تحمل نمی‌کنی، بفیه‌ش ولی به خودش ربط داره، زیاد پاپیچش نشو
بگو تو و ننه ات از نسل میمونید وگرنه من نه از نسل ادمم
این نوع تاپیک ها رو میخونم میفهمم ازدواج چ چیز وحشتناکی هس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز