این وضعیت سه سال ماس که ازدواج کردم
خونوادش قبولم نمیکنن
دزدکی حرف میزنن
ثانیه به ثانیه بهش پیام میدن
نمیزارن ساده ترین موضوعم باشه من بفهمم...
اصن نمیدونم چجوری شرح بدم غمی که الان دارم
همه میگن جدا شو
ولی من دارم میمیرم دوسش دارو و اون دوسم نداره 💔
چقد ساده ای من سه ماهه باردار بودم رفته خونه بابام حالا نه برا قهر
شکمم شش ماهه شد برگشتم اونم خودم منم تا زنده ام هیچ وقت از یا م نمیره
اینو گفتم بدونی از مردا هیچ اتتظاری نداشته باش
و همیشه قوی باش و احساساتو بزار کنار
من الان بچه م دو سالشه ولی کلا شدم ی ادم دیگه
بله همون خونه ک مال توهه ....نه مهمونی توش؛ک برگردی
تو بدترین حالتم ترکش نکن ک منتظر باشی بیاد دنبالت ....
ناراحت بودی تو اتاقت باش . . نیاز ب ریلکس شدن داشتی ب همسرت بگو میرم خونه بابام مهمونی چند روز میمونم
ولی قهری نرو بیرون
بخدا قسم
دوست صمیمی من سر همین بچه ننه بودن شوهرش
جدا شد....🤕🤕🤕🤕
پسره پولدار خوشگل مهربون....خونه دوبلکس قصر....
ولی فقط به حرف مااادرش بود
دوستم جدا شد بعد چندسال زندگی
بچم نداشت راحت.....
حالا تو با بچه میخوای چیکار کنی؟؟؟؟
الان فکر جدایی افتادی؟؟؟ خیلی دیره😪😪😪
منم همینو بهش میگم
تازه ۳ روزه شوهره نیومده
تازه الان هیچی نشده....
اینا آشتی میکنن این دختر هم میره خونش
ولی دمار از روزگارش درمیاره😪😪😪
شوهر بچه ننه و دهن بین خیییییلی بده
پسفردا سر بچه هم به مشکل میخورن .
باید ادبش کنه . یا زنش یا خانوادش
عزیز دلم ممنونم میدونم نیتت خیره ولی بخدااا بریدم
دوست دارم بمیرم
مگه چی ازش خواستم
بابا خواستم زندگی کنیم خستم از این همه خاله زنک بازیا
بلاکم میکنن عکس نشون میدم گوشیمپ میدم میبینع میگه نه دروغ میگی
دیونه م مبکنههه😭😭😭
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
