باهم دیگه دعوا و بحثی نداشتیم
خونه هم نه نامرتبه نه کثیف زیاد فقط آب قطع شده ظرفا مونده با هر چی که به آب مربوطه فردا هم امتحان دارم
حالا اینا به کنار گفتم که شوهرم همش راجب بابام غر میزد منم گفتم آیت دفعه رو میبخشم دیگه هر چی شد به خودش بگو سر مت غر نزن عصبی شد که منو چرا تهدید میکنی و فلان
بعد من یه دفتری دارم مثلا توش کارهای روزمره مینویسم از بیدارشدن بگیر تا ناهار خوردن ک فلان
بعد هر وقت شوهرم پیداش کنه یا مسخرم میکنه یا میگه خجالت بکش
امروز گفت تو مگا بی عقلی که مینویسی هر کی ببینه به عقلت شک میکنه
بعد هم برداشت گفت به عنوان مدرک نگه میدارم
منم میخواستم ازش بگیرم
کلا جو یجورایی شدا خنده هلی تلخ شوخی های بی مزه
بعد همیشه به شوخی میگه کاش پام میشکست خونه شما نمی اومدم
آخه عقلم کجا بود که تورو گرفتم
بعد باز میگفت میگفت به اون خواستگارای زیادت ننازی خیلی ها هم به ما پیغوم میفرستادند برین دخترشونو بگیریم
بعدش اینا به کنار
برگشته میگه از خونه ناراضیم همیشه کثیفه منم گفتم اینارو میکی که بهم بربخوره ولی برام مهم نیس برگشت گفت آخه غیرت نداری یه ذره
بعدش با خنده برگشته میگه
من تورو دوست داشتم که گرفتم
هنوزم دوست دارم
ولی چشمات خیلی درشت خوشگله
دماغت یک متره
لبات (لباشو یه حالتی کرد گفت اینطوره)
کچلی
بوگندویی
همه اینارو به شوخی گفت
ولی من به خودم گرفتنشون
آخه من دماغم یخورده بزرگه
کچل هم نیستم نمیدونم چرا موهای وسط سرم کم پشته و کوتاه تر دکتر هم رفتم خوب نشده
بوگندو هم نیستم تمیزم فقط پریودم نمیتونم برم حموم چند روزه
یه حس عجیبی دارم انگار شوخی شوخی هز چی از دهنش دراومد گفت