جالبه
میگم گاهی حس میکنیم انگار ابنی که الان هستیم خود واقعیمون نیستیم مثلا تو اینه نگاه میکنی میگی این صورت منه ؟ چقدر ناآشناس
یه مکانها و یه آدمایی یهویی میاد توی ذهنم که تاحالا توی عمرم ندیدمشون .. نمیدونم اون آدما کی هستن خیلی هم برام اتفاق افتاده از بچگی تا الان البته الان بیشتر شده .. هر دفعه هم یه آدم جدید .. خواب نیستم ها کاملا بیدارم یهویی قیافه یه آدمایی میاد توی ذهنم زن مرد پیر جوان و بچه ... دلیلشو نمیدونم ..
تو زندگی قبلیت اون ادما نقش مهمی داشتن... من ی خاطره تو ذهنمه انگار بابام مامانمو دارع کتک میزنه بعد میبرتش ت حموم صدای جیغ و داد و کتک کاری همسایه ها هم جمع شدن ولی ب مامان و بابام ک گفتم گفتن همچین چیزی نبوده
آره منم همین فکر رو میکنم .. از خفگی و جای تنگ هم خیلی میترسم..همش به شوهرم میگم من توی زندگی گذشتم بر اثر خفگی مُردم.. در حدیه که وسط زمستون پتو رو کامل نمیکشم رو سرم یا پاهام باید از پتو بیرون باشه وگرنه احساس خفگی میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
