۳ ماه پیش که مامانم بیمارستان بستری بود ی خانم دیگه هم مشکلش مثل مامانم بود و بستری بود این خانم هم دخترش وه ازدواج کرده بود و بچه نداشت از اهواز اومده بود پیش مامانش مونده بود خلاصه با هم در حد خیلی کم دوست شدیم و شماره دختره ارو گرفتم و بعد حدود ۳ ماه هی استوری های غمگین میذاشت بهش پیام دادم و حال و احوالپرسی کردم ی دفعه شروع کرد بهم گفت مریضم میخام برم دکتر شوهرم پول نمیده روم نمیشه به بابام و خاله ام بگم و من دوزاریم افتاد که از من میخاد به شوهرم گفتم گفت بده بهش بعد قرار شد مثلا ۱۰ روز بعدش برگردونه ولی دیگه برنگردوند.من خیلی آدم دست و دلبازی هستم هر کی پول بخاد میدم خیلی هم کمک مالی چه از پول خودم چه از خیریه به دیگران میدم ولی واقعیت ناراحت شدم به این خانم پول دادم