2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

وسایلت رو اماده کردم تا چند وقت دیگه پس میفرستم ولی فراموش نمیکنم که هرگز به آدم‌های دو رنگی مثل تو دل نبندم 

به کسی که حرف و عملش یکی نیست.


 شبی که بات حرف زدم اس مس قبلیت این بود که گفتی دلتو بسپار به من درستش میکنم برات زندگی سالم میسازم دو دقیقه بعدش زنگ زدم بات حرف زدم،از فرداش دیدم چطوری امانت دار دلم بودی!!



حتی اخرین حرفمون این بود اگر کسی مخالفه خودشون زنک میزنن ولی هیچکی زنگ نزد پس مشکل حاد نبود یا حداقل کسی با تو کاری نداشت ولی تو سر لج و لجبازی و رفتار تکانشی کاری کردی که....


یادمه که میگفتی انقدر کنارهم میمونیم تا شرایط درست بشه 

یادمه که میگفتی باید کارهاتو جبران کنم 

یادمه که میگفتی ادم باید همدم روزای تنگ باشه

یادمه که میگفتی خداروشکر کن مردیو داری که همیشه پشتته


اگر میدونستم پشتمو خالی میکنی به خدای احد و واحد قسم اینطور سر انتخابم با خانوادم مطمئن حرف نمیزدم که الان روسیاهیش بمونه برای من....


ولی من چکار کردم در قبال تو؟! تو چندبار دیداری که خانوادت منو دیدن جز احترام چی ازم دیدی !! جز اینکه سرتو بالا گرفتی چیز دیگری هم بود مگه!!

۱۰بار خواهرتو دیدم با روی خوش اومدم یکبار فقط حال نداشتم من حال نداشتم ولی بی حرمتی نکردم اونم به روم اوردی 


اینارو خانوادت ندیدن...توام ندیدی!؟!


عین یک سال و نیم هرسری گفتی خانوادم نگران ناسازگارین یه کلمه گفتم بگو زنگ بزنن به خودم؟؟ رفتارمو با تو تغییر دادم؟؟ یا موندم کنارتو دلگرمیت بودم؟!

اونوقت تو با من چطور رفتار کردی وقتی من اومدم اون حرفا رو زدم؟!!!!

تفاوت رو میبینی!!


جز این بود که گفتم اونا منو نمیشناسن تو نظرت چیه؟! نظر تو مهم بود اول 


پدر مادرم کم احترام نذاشتن  بهتون 

کم عزت و احترام نذاشتن بهتون که حتی یه زنگ ساده نزدی ببینی چی میگن خودت حتی نرفتی بدون اینکه من خبر دار بشم بری ببینی حرفشون چی بود.مثل منکه یروز میخواستم خودم تنهایی برم پیش یکی از اعضای خانوادت که بنا به شرایطی نشد.

میگی تاریکی شب اومدم خونه که خانوادم بهم نرینن؟‌ 

بابت چی باید اینکارو میکردن؟؟ اینکه مهمانی کنسل شد!! یا بابت اینکه تو رفته بودی همه چیو گفته بودی!!  یا بابت اینکه زهرایی تو زندگیت بود که همه جوره کنارت بود؟


 مگه خودت بهم نمیگفتی مشکلی بود از سمت خانواده ها بهم بگیم که حلش کنیم...این همه حرف زدیم که من و تو یه خانواده اییم بقیه یه خانواده دیگه ...بعد اخرش چکار کردی با من


اصلا نمیخواست زنگ بزنی کنارم میموندی تا مطمئن بشن که آدمِ حرفاتی و خواهانی 


همیشه میگن زن رو در موقعی بشناس که شرایط مالی مرد رو در نظر بگیره


من اونی بودم که وقتی گفتی بریم مستاجری بخاطر اینکه تو فکر و دغدغه مسکن نداشته باشی به همه گفتم حاضرم بالا زندگی کنم نه اینکه بالا جن داشت نه اینکه اونجا صحرا نشینی بود نه ولی خودتم میدونستی ادم اونجا اومدن نیستم ولی بازم بخاطر تو بود.


بخاطر تو خیلی چیزا رو حاضر بودم انجام بدم و دادم 


بارها پوششمو گفتی و تغییر دادم که هرکی رسید بهم گفت چقدرر عوض شدی ولی تو بازم ندیدی و ایراد گرفتی و...



به نظرم با این تعاریف داداشت آدم. مناسبی برای ازدواج نیس بیچاره دختره 

شب رفیقه خوبیه ولی زیاد سوال میپرسه🩶او خداوند ناممکن هاست، تو برممکن ها گریه میکنی؟🩵🌈چنان روزی رسان روزی رساند که صد عاقل از آن حیران بماند️🩷😇

وقتی اونشب میفتی تو جاده که لاستیک ماشین باباتو بندازی استرس منو ندیدی که با نذر و صلوات و دست لرزون چراغ قوه گرفتم که تو چیزیت نشه وسط جاده بین این همه ماشین


ندیدی روزیو که زنبور نیشت میزنه عین مرغ سرکنده میخواستم من بیام بیمارستان 

و خیلی چیزای مهمتری که خودت بهتر از من میدونی

۱۰بار خواهرتو دیدم با روی خوش اومدم یکبار فقط حال نداشتم من حال نداشتم ولی بی حرمتی نکردم اونم به رو ...

الان م اینجوری چی بدونیم چی به چیه😐😐😐

من سپردم به خودش هرچه خدا میخواهد💕🌱

بعد به من میگی از خودمو خانوادم گذشتم برای تو!!!میگی هرچی گفتید گفتم چشم!!!


بجز مهریه ایی که ۱۰۰ تا روقبول نکردی بیشتر از ۶۹تا رو نپذیرفتی چیو گفتی چشم؟حتی حق اشتغالم ندادی چیزیکه حقم بود

یبار بهت گفتم اگر نمیتونی سفت و سخت سر تصمیمت بمونی بزار خانوادت برات زن بگیرن حالا به حرفم رسیدی؟!؟

چون ادمی نبودی که تاوان خواستنتو بدی و صفر تا صد کارتو بپذیری...


چشماتو بستی و خودتو زدی به خواب

نمیگم هیچکاری نکردی توام کارایی کردی ولی مثل من خداوکیلی روز تنگ کنارم بودی? میگم آدم روزای سخت نبودی آدمی نبودی که مشکل رو مدیریت کنی بدنبال زندگی ارومی بودی بدون تنش و بحث در حالیکه خودتم باعث تنش بودی بهت گفته بودم هیچ زندگی اولش بی تنش نیست 


حالا برو فکر کن تو تنهایی خودت ببین کفه ترازوی پای حرف موندن تو سنگینتره یا من


برو فکر کن ببین تنها دلیل اینکارام چی میتونست باشه!!! که بعد برمیگردی بهم میگی میخوایی میختو سفت کنی یا برام زیر رو میکشی!! تویی که یبارم ازم دروغ نشنیده بودی!! میخ چی و کجارو میخواستم سفت کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز