وسایلت رو اماده کردم تا چند وقت دیگه پس میفرستم ولی فراموش نمیکنم که هرگز به آدمهای دو رنگی مثل تو دل نبندم
به کسی که حرف و عملش یکی نیست.
شبی که بات حرف زدم اس مس قبلیت این بود که گفتی دلتو بسپار به من درستش میکنم برات زندگی سالم میسازم دو دقیقه بعدش زنگ زدم بات حرف زدم،از فرداش دیدم چطوری امانت دار دلم بودی!!
حتی اخرین حرفمون این بود اگر کسی مخالفه خودشون زنک میزنن ولی هیچکی زنگ نزد پس مشکل حاد نبود یا حداقل کسی با تو کاری نداشت ولی تو سر لج و لجبازی و رفتار تکانشی کاری کردی که....
یادمه که میگفتی انقدر کنارهم میمونیم تا شرایط درست بشه
یادمه که میگفتی باید کارهاتو جبران کنم
یادمه که میگفتی ادم باید همدم روزای تنگ باشه
یادمه که میگفتی خداروشکر کن مردیو داری که همیشه پشتته
اگر میدونستم پشتمو خالی میکنی به خدای احد و واحد قسم اینطور سر انتخابم با خانوادم مطمئن حرف نمیزدم که الان روسیاهیش بمونه برای من....
ولی من چکار کردم در قبال تو؟! تو چندبار دیداری که خانوادت منو دیدن جز احترام چی ازم دیدی !! جز اینکه سرتو بالا گرفتی چیز دیگری هم بود مگه!!