هشت ساله كه ازدواج كردم و يه بچه يكساله دارم.با عشق زياد ازدواج كرديم و شوهرم بخاطر من جلو خانوادش ايستاد و مجبورشون كرد من و به عنوان عروس قبول كنن.و اما بعد از ازدواج...شوهرم مدام طرف خوانوادش رو ميگرفت و بي احترامي هايي كه بهم ميكردن و كاملا ناديده ميگرفت..تا پارسال كه گفت بچه ميخوام و من شديدا مخالف بودم چون زني بودم كه همش به خودم برسم و تفريح و سفر و....گفت خودم بهت كمك ميكنم و اما بعد از تولد بچه...بچم شديدا نق نقوئه طوري كه آدم و كلافه ميكنه و شوهرم اصلا بهم كمكي نميكنه از صبح كه بيدار ميشم در حال كار كردن و تميز كردن و غذا و فلان و بيسارم كه شبا با كمردرد ميخوابم ولي اصلا به چشمش نمياد تا حدود ١ سال پيش كه باباش فوت شد و خيلي اخلاقش عوض شد مدتي افسرده بود و باز بهتر شد الان باز اخلاقش بده هيچ كاري كمكم نميكنه همش ميگه حالم بده خوابم مياد و تمام روز ميخوايه بازم ميگه خستم حتي حوصله ي بچم و هم نداره و مدام دنبال بهانست براي بحث و ناراحتي.تا ديشب كه حالم بد شد از خستگي و بردنم بيمارستان بهم سرم زدن فك كردم الان كلي ناراحت ميشه اما براش اصلا مهم نبود و وقتي اومديم خونه و دراز كشيدم برگشته ميگه نميخواي ظرفارو بشوري؟سينك پر از ظرف!!!دلم ميخواست كلشو بكنم.نميدونم چرا اون زندگي پر از عشق تبديل به اين زندگي داغون شده ببخشيد كه طولاني شد اگه ميشه راهنماييم كنيد.
وای 😨
الهی
حتما شرایط سختی دارین
همسرتون افسردگی ندارن؟
کاش پیش یه مشاور میبردینشون
مردا همشون همینن
واى چه حرف بدى.خداييش نامرديه با اون حال باز بت بگه نميخاى ظرف بشورى؟! كارگر بگير
وای حرف دل من و زدی.شوهرم با عشق اومد الان اگه خونه باشه خوابه یا دنبال دعوا.بیشتر وقتا بیرونه حتی شب به شب نمیاد.ازش متنفرم دیگه
فدات شم اول اینکه بیشتر مردا همین جورین من نه ماه باردار بودم حالم افتضاح ولی خودم کارامو میکردم باید خودشون درک وشعور داشته باشن بفهمن برعکس من پدر وبرادرام خیلی تو کار خونه کمک میکنن ولی شانس من کفشاشم باید من بشورم غصه نخور
مرد فهمیده باید خودش بفهمه .منم چند هفته پیش حالم بدجور بدشد زنگ زدم اورژانس بعدش میگه کمتر فیلم بازی کن
عزیزم لازم نیست همه کارا حتما انجام بشه که
منم یه دختر یه ساله دارم شوهرم که میاد خونه همش میگم امروز با هزار سختی جارو زدم بچه نمیزاره همش گریه میکنه یا مثلا امروز دخترت نزاشت یه جارو بزنم
دیگه خودش میدونه که با بچه سخته وگرنه شوهر منم خیلی رو تمیزی و کار خونه حساسه
گاهی بزار بعضی کارا بمونه بگو نرسیدم انجام بدم
تا وقتی که انجامش دادی ذوق کنه و براش نشه یه چیز عادی
مردا جفت هم که میشینن از این شاهکاراشون واسه هم تعریف میکنن بعضیا شون که از این کارا هم نمیکنن جلو دوستاشون شیر میشن و چرندیات میبافن که بگن مثلا ما خیلی جنم داریم این میشه که اون ساده لو ها هم میان تقلید میکنن
