ما طبقه بالای مادرشوهرم زندگی میکنیم و بچه های خواهرشوهرم هرروز اونجان البته همش خونه ما میان دخترش ک تقریبا با بچم همسنه خیلی حسوده و زبون دراز و بی ادبه(اینو همه میگن حتی خانواده همسرم چند بار بهش گفتن این رفتارات بده)
و به بچه من همه چی میگه و بی احترامی و دعوا و خلاصه....حتی به من
اینارو گفتم ک بگم بمن ربطی نداره اونا هروز بیان و برن مزاحم ما نشن بخدا دیگ روانی شدم خسته شدم...
من هربار میرم خونه مادرشوهرم استرس میگرم بخاطر دعوای اینا اصلا بهم خوش نمیگذره.
آخه خواهرشوهرمم میوفته وسط بچه ها یه رفتارهایی یه حرفایی(ک مقصر این اتفاقاتم دقیقا خودشه ک رو زیادی داده به بچه ها بیار)
گفتم اینطوری فایده نداره من دیگ حوصله ندارم باید جلوش وایسم بچم تو سری خور شده دیروز رفتم پایین دیدم داره با تیر کمون میزنه سمتش از قصد میگ دوس دارم بخوره بهش بچه منم هیچوقت هیچی بهش نمیگ ازش میترسه لااااال براش
منم بچه رو برداشتم بزور آوردمش بالا خواهر شوهر کوچیکمم کلی دعوا کرد با اون ک چرا این رفتارها رو میکنی و از بچه من ک حمایت میکنه خواهرش بدش میاد ناراحت میشه..🤦♀️
📌 مشکل اصلیم اینه ک بچه من به حرفم گوش نمیده هرچی میگم نرو سمتش چند روزی کم محلش کن برای خودت ارزش قائل باش وقتی اون هست نرو پایین اصلا به خرجش نمیره دیروزززز کلی گریه کردم با همسرم دعوا کردم انقدر منو کتک زد گفتم باید ازینجا بریم.....