2777
2789

بیاین ادامش بدیم....

صبح با صدای سروصدا و هرج و مرج از خواب بلند شدم بی رمق سمت در رفتم و بازش کردم بوووم کل فامیلای مامانم ولو بودن....

داشتم سرمو که انگار برقم بگیره رو میخاروندم که چشمم خورد به دوتا تیله مشکی که خیره تو چشمام بود ابروهای صاف و مشکیش با رنگ چشمای درشتش هارمونی خاصی داشت یهو به خودم اومدم و نگاهمو ازش گرفتم و با دو رفتم تو اتاقم و نگاهی به آینه انداختم چشمای طوسی لبای گوشتی صورتی موهای مشکی با رگه های طلایی با اینکه مثل وحشیا سیخ شده بود زیبایی صورتمو حفظ کرده بود


خواستم برگردم که....

😐😐🤣🤣😭 صبح شما هم بخیر

وقتی همسرم روبروم نشسته و در مورد مسائل مهم زندگی باهام صحبت می‌کنه در سکوت کامل عمیقأ خیره به چهرش میشم و توی قلبم  اونو تحسین میکنم که چطور با وجود اینکه صورتشو با پودر لباسشویی و مایع ظرفشویی می‌شوره پوستش اینقدر صاف و شفاف و یک دسته واقعاً چرا ؟؟؟👿

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

داشتم سرمو که انگار برقم بگیره رو میخاروندم که چشمم خورد به دوتا تیله مشکی که خیره تو چشمام بود ابرو ...

که دیدم از لای در با یه لبخند تمسخر آمیز داره نگام می‌کنه 

نفسم تو سینه حبس شده بود و نمی‌تونستم قدم از قدم بردارم 

تو دلم برا خودم و این خنگ بازیم لعنت فرستادم که در و باز کرد و اومد تو ....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز